
امام جمعه قزوین در مراسم «احلی من العسل» هیئت انصارالمهدی (عج) گفت: حضرت قاسم (ع) با جمله «مرگ برایم از عسل شیرینتر است» الگویی جاودانه برای نوجوانان عاشق شهادت شد. امروز نیز نوجوانانی همچون شهید رحمتالله بالازاده، این راه نورانی را با شجاعت ادامه میدهند.
آیتالله حسین مظفری در مراسم «احلی من العسل» هیئت انصارالمهدی (عج) که در مسجد آمنه خاتون برگزار شد، اظهار کرد: یکی از چیزهایی که برای همه انسانها پیش خواهد آمد و کسی نمیتواند از آن بگریزد، مسئله مرگ است، همه انسانها یک روز خواهند مرد، به تعبیر قرآن «كُلُّ نَفْسٍ ذَائِقَةُ الْمَوْتِ».
وی ادامه داد: ممکن است عمر کسی خیلی کوتاه در حد چند روز یا چند ماه باشد، و ممکن است عمر برخیها هم نسبتا طولانی و چند دهه باشد، اما بالاخره همه یک روز از دنیا میروند و مرگ یکی از رمزآلودترین حقایق این دنیاست.
امام جمعه قزوین عنوان کرد: همانطور که حقیقت حیات و زندگی برای دانشمندان روشن نیست، حقیقت مرگ هم مبهم و پیچیده است، عکسالعمل مردم نسبت به مرگ بسیار متفاوت است، میتوان ادعا کرد که اغلب مردم از مرگ میترسند، تا جایی که ترجیح میدهند حتی از آن صحبت نکنند.

نماینده ولیفقیه در استان قزوین بیان کرد: برخی دیگر هم بیخیال هستند، یعنی نه از مرگ میترسند و نه اشتیاقی به آن دارند، یک عده دیگر هم هستند که نه تنها ترسی از مرگ ندارند، بلکه نسبت به آن اشتیاق دارند، یعنی عاشق مرگ هستند.
وی خاطرنشان کرد: ما بهعنوان مسلمان و شیعه وقتی به زندگی امامان خود دقت میکنیم میبینیم که آنها نه تنها نسبت به مرگ ترسی نداشتند، بلکه مشتاق آن بودند، برای مثال امیرالمؤمنین (ع) فرمود به خدا قسم اشتیاق و انس من نسبت به مرگ، از انس و اشتیاقی که یک کودک شیرخوار نسبت به سینه مادرش دارد بیشتر است.
آیتالله مظفری تأکید کرد: یکی از کسانی که بسیار از مرگ میترسند، یهودیان و صهیونیستها هستند، اینها در کنار همه خباثتها، پستیها و رذالتهایی که دارند، یکی از ویژگیهایشان ترس از مرگ است.
نماینده مردم استان قزوین در مجلس خبرگان رهبری تصریح کرد: یهودیان ادعاهای فراوانی دارند، آنها تصور میکنند نژاد برترند و خودشان را از اولیای الهی میدانند، اما قرآن با یک جمله آنها را خلع سلاح کرده و میفرماید شما فکر میکنید از دوستان خدا هستید؟ اگر این طور است مرگتان را از خدا بخواهید، چرا که با مرگ به دیدار خدا خواهید رفت، خداوند در ادامه میفرماید اینها هرگز چنین کاری را نخواهند کرد و همواره از مرگ فراری هستند.
وی یادآور شد: حتما در تلویزیون و فضای مجازی مشاهده کردهاید که در این جنگ تحمیلی ۱۲ روزه ما با صهیونیستها، مردم ما چقدر از خودشان شجاعت نشان دادند و حتی از پشتبام منازلشان به تماشای فعالیت پدافند میایستادند، اما صهیونیستها زمانی که آژیرها به صدا در میآمد مانند موش به سوراخها و پناهگاههای زیرزمینی میرفتند، چرا که آنها ترسو بوده و از مرگ فراری هستند.

امام جمعه قزوین اظهار کرد: اکنون سؤال اینجاست که چطور میشود که برخی نه تنها از مرگ نمیترسند، بلکه نسبت به آن اشتیاق دارند؟ پاسخ این است که اولا نگاه انسانها به خودشان و عالم متفاوت است، برخیها تصور میکنند وقتی ما میمیریم، نابود شده و از بین میرویم، اگر کسی نگاهش اینگونه باشد از مرگ میترسد، چون کسی دوست ندارد از بین برود و نابود شود.
نماینده ولیفقیه در استان قزوین عنوان کرد: بنابراین برخیها چون مرگ را پایان زندگی میبینند، از مرگ میترسند، اما نگاه ما به مرگ مانند پلی است که ما را از عالم دنیا به یک عالم خیلی وسیعتر، بهتر و زیباتر منتقل میکند، اگر نگاه کسی اینگونه باشد دیگر ترس از مرگ برایش معنایی ندارد.
وی بیان کرد: دوماً اینکه برخیها خدا را قبول ندارند و تصور میکنند بهصورت اتفاقی به این دنیا آمدهاند و بهصورت اتفاقی هم از دنیا میروند، اما ما خدا را قبول داریم، باور ما این است که خدا ما را به این دنیا آورده و هر زمان که خودش صلاح بداند ما را از این دنیا خواهد برد و با مرگ به ملاقات پروردگار خواهیم رفت، کسی که خدا را قبول دارد و خدا را دوست دارد، عاشق خدا میشود، وقتی کسی عاشق خدا باشد، دوست دارد هر چه زودتر معشوق خود را ملاقات کند، در این صورت انسان عاشق مرگ شده و از آن فرار نمیکند.

آیتالله مظفری خاطرنشان کرد: امیرالمؤمنین (ع) در راه جنگ صفین به کربلا رسیده و فرمودند اینجا صحرایی است که یک تعداد انسان عاشق در اینجا به خاک و خون میافتند، حضرت تعبیر عاشق را برای شهدای کربلا به کار برده و فرمودند اینان عاشق خدای متعال هستند.
نماینده مردم استان قزوین در مجلس خبرگان رهبری تأکید کرد: در آیات قرآن آمده است که در روز قیامت خداوند یک عده را میآورد که هم خدا آنها را دوست دارد، هم آنها خدا را دوست دارد، مؤمنین بیشترین محبت را به خدای متعال دارند، این دوست داشتن باعث میشود ملاقات با خدای متعال را هم دوست داشته باشند.
وی تصریح کرد: ما با چنین دیدگاهی مرگ را پایان کار نمیبینیم و آن را پلی برای انتقال به عالم برزخ میبینیم و اگر در این دنیا خوب عمل کنیم، در آنجا وضعیتمان بسیار خوب خواهد بود، بنابراین نباید از مرگ بترسیم، چرا که مرگ شیرین است.
امام جمعه قزوین یادآور شد: رحمتالله بالازاده یک نوجوان دوازده ساله اردبیلی بود، رهبر حکیم انقلاب اسلامی نقل کردهاند زمانی که رئیسجمهور بودند، یک روز وقتی میخواستند به ساختمان ریاست جمهوری بروند، دیدند که نوجوانی کنار درب ساختمان ایستاده و با پاسدارهایی که آنجا هستند، جر و بحث میکند، کنجکاو شدند که ببینند ماجرا از چه قرار است؟
نماینده ولیفقیه در استان قزوین اظهار کرد: گفتند این نوجوان اصرار دارد که رئیسجمهور را ببیند، ایشان فرمودند اجازه بدهید من با او صحبت کنم، در نهایت این نوجوان جلو آمد و در حالی که گریه میکرد گفت از شما تقاضایی دارم، لطفا به سخنرانان و مداحان بگویید از این به بعد دیگر روضه حضرت قاسم (ع) را نخوانند!

وی عنوان کرد: رهبر حکیم انقلاب میفرمایند من تعجب کردم و گفتم چرا چنین درخواستی داری؟ این نوجوان پاسخ داد مداحان و سخنرانان بالای منبر میخوانند که حضرت قاسم (ع) یک نوجوان 13 ساله بود که در کربلا امام زمانش را تنها نگذاشت، اما وقتی ما نوجوانها میخواهیم به جنگ برویم و امام زمانمان را یاری کنیم، میگویند شما سنتان کم است و نمیشود! اگر ما سنمان کم است و نمیتوانیم اماممان را یاری کنیم، پس بگویید دیگر روضه حضرت قاسم (ع) را برای ما نخوانند.
آیتالله مظفری بیان کرد: رهبر حکیم انقلاب اسلامی که در آن زمان رئیسجمهور بودند، برگهای برداشتند و در آن خطاب به سپاه اردبیل نوشتند به این نوجوان اجازه بدهید به جبهه برود؛ داستان از این قرار بود که این نوجوان وقتی در اردبیل رفته بود برای اعزام به جبهه ثبتنام کند، مسئول ثبتنام به او گفته بود تو سنات کم است، فعلا برو درسهایت را بخوان، او هم گفته بود الان وقت این است که من به جبهه بروم و با دشمن بعثی بجنگنم، آنها گفته بودند ما نمیتوانیم تو را ثبتنام کنیم، چون سنات کم است.
نماینده مردم استان قزوین در مجلس خبرگان رهبری خاطرنشان کرد: وقتی با اصرار این نوجوان مواجه شدند، برای اینکه او را دست به سر کنند گفتند اگر رئیسجمهور دستنوشته بدهد شاید بتوانیم تو را به جبهه بفرستیم، اما فکر نمیکردند این نوجوان این حرف را جدی بگیرد.
وی عنوان کرد: این نوجوان این حرف را جدی گرفته و از اردبیل به تهران آمده بود تا این دستنوشته را از رئیسجمهور بگیرد، بالاخره هم موفق شد امضای رئیسجمهور را گرفت و سپاه اردبیل ناچار شد او را به جبهه فرستاد، او پس از یکی دو سال حضور در جبهه به شهادت رسید.

امام جمعه قزوین بیان کرد: در شب عاشورا امام حسین (ع) رو به یارانشان کرده و فرمودند دشمن با من کار دارد، اگر دستش به من برسد دیگر کاری با شما ندارند، اکنون شما میتوانید از تاریکی شب استفاده کنید، جانتان را بردارید و از این مهلکه نجات دهید.
نماینده ولیفقیه در استان قزوین خاطرنشان کرد: زمانی که حضرت این را فرمودند، ابتدا حضرت ابوالفضل (ع) و برخی از بنیهاشم و سپس برخی از اصحاب شروع به اظهار وفاداری کردند و گفتند ما شما را تنها نمیگذاریم، اگر ما را صد بار یا هزار بار بکشند و دوباره زنده شویم، باز هم جانمان را فدای شما خواهیم کرد.
وی تأکید کرد: زمانی که همه اظهار وفاداری کردند، امام حسین (ع) فرمود فردا همه شما به شهادت میرسید، اصحاب حضرت خیلی خوشحال شدند، چون ته دلشان نگران بودند که نکند ما توفیق پیدا نکنیم جانمان را برای امام زمانمان فدا کنیم، اما زمانی که امام (ع) این سخنان را فرمودند، خیلی خوشحال شدند، حتی در برخی روایات آمده حضرت جای هر یک از اصحاب را در بهشت به آنها نشان دادند، بنابراین در روز عاشورا اصحاب امام (ع) چون عاشق خدا بودند، دردی را از شمشیرها و نیزهها احساس نمیکردند.
آیتالله مظفری تصریح کرد: آن شب حضرت قاسم (ع) در اواخر مجلس نشسته بود و تردید کرد که شاید منظور امام (ع) از شهادت همه، فقط مردهای جنگاور بوده است، لذا خواست اطمنان پیدا کند که آیا نامش جزو شهداست یا خیر، و سؤال کرد عموجان آیا من هم به شهادت میرسم؟
نماینده مردم استان قزوین در مجلس خبرگان رهبری یادآور شد: اگر امام حسین (ع) سریع جواب میداد که آری، تو هم فردا به شهادت میرسی، یک عده امروز اینطور تفسیر میکردند که حضرت قاسم (ع) از روی ترس از مرگ این سؤال را از امام (ع) پرسیده است، لذا امام حسین (ع) مستقیم و صریح جواب حضرت قاسم (ع) را نداد و سؤال او را با یک پرسش دیگر پاسخ داد و فرمود مرگ نزد تو چگونه است؟ نگاهت به مرگ چیست؟

وی اظهار کرد: اینجا بود که حضرت قاسم (ع) آن جمله معروف را فرمود که «احلی من العسل»، به این معنا که حضرت قاسم (ع) فرمود عموجان سؤال من از روی ترس نبود، بلکه از روی نگرانی بود که نکند من فردا شهید نشوم، مرگ برای من از عسل شیرینتر است، من عاشق مرگم، مرگی که در راه خدا و در رکاب امام زمان و همراه با شهادت باشد، دوستداشتنی است.
امام جمعه قزوین عنوان کرد: لذا وقتی حضرت قاسم (ع) این گونه فرمود، امام (ع) نیز پاسخ ایشان را داد و فرمود بله، تو هم فردا شهید میشوی، البته بعد از یک بلا و امتحان بزرگ که برایت پیش خواهد آمد.
نماینده ولیفقیه در استان قزوین بیان کرد: آیا ما هم میتوانیم در مسیر حضرت قاسم (ع) قرار بگیریم؟ امثال شهید رحمتالله بالازاده نشان دادند که کربلا یک حقیقت ساری و جاری در همه زمانها و مکانهاست، در این ایام هم در غزه و هم در کشور خودمان ایران اسلامی شاهد بودیم که برخی کودکان و نوجوانان چقدر با شجاعت رفتار میکردند و با شجاعت، جنایتکارانی مانند ترامپ و نتانیاهو را تهدید میکردند و میگفتند ما عاشق شهادتیم و از مرگ در راه خدا باکی نداریم.
وی خاطرنشان کرد: با دیدن این صحنهها میبینیم که حضرت قاسم (ع) تکثیر شده است و این جلسهها برای همین است که ما بتوانیم یک گام به حضرت قاسم (ع) نزدیک شویم، از این قبیل نوجوانها در ایام دفاع مقدس کم نداشتیم.

آیتالله مظفری تأکید کرد: چه کنیم که ما هم عاشق مرگ و شهادت شویم؟ خدای متعال در آیه پایانی سوره کهف میفرماید کسانی که میدانند یک روز به لقاء پروردگار میرسند، سعی میکنند در زندگی آن کاری را انجام دهند که خدا دوست دارد.
نماینده مردم استان قزوین در مجلس خبرگان رهبری تصریح کرد: خدای متعال در آیه 110 سوره کهف میفرماید «فَمَنْ كَانَ يَرْجُو لِقَاءَ رَبِّهِ فَلْيَعْمَلْ عَمَلًا صَالِحًا وَلَا يُشْرِكْ بِعِبَادَةِ رَبِّهِ أَحَدًا»، یعنی (پس هر كس به لقاى پروردگار خود اميد دارد بايد به كار شايسته بپردازد و هيچكس را در پرستش پروردگارش شريك نسازد).
وی یادآور شد: اگر از همین حالا که دوران نوجوانی و جوانیتان است، تصمیم بگیرید هر کاری که میکنید، رضای خدا را در نظر بگیرید و برای خدا آن کار را انجام دهید، در این صورت هر چقدر جلوتر میروید احساس میکنید بیشتر مشتاق شهادت هستید و برای آن لحظهشماری میکنید.
امام جمعه قزوین اظهار کرد: شخصی به جناب ابوذر گفت چرا ما از مرگ میترسیم؟ او فرمود شما مثل آدمی هستید که قرار است از یک کاخ به خرابهای منتقل شود، چنین آدمی چون برای آخرتش کاری نکرده و فقط به فکر دنیایش بوده است، به همین دلیل احساس میکند با مرگ میخواهد به خرابهای منتقل شود، اما اگر کسی همواره به این فکر کند که دستور خدا را انجام دهد و برای خدا کار کند، احساسش این است که با مرگ به جایی میرود که بسیار زندگی بهتری خواهد داشت، لذا عاشق و مشتاق شهادت میشود.
نماینده ولیفقیه در استان قزوین عنوان کرد: حضرت قاسم (ع) حتی در سنی بود که لباس مناسب رزم برای او پیدا نمیشد، آن حضرت وقتی به میدان رفت، چند تن از پهلوانان سپاه دشمن را به هلاکت رساند، امام حسین (ع) وقتی او را میدید، یاد برادرش امام حسن مجتبی (ع) میافتاد، زمانی که صدای حضرت قاسم (ع) از معرکه بلند شد که عموجان به فریادم برس، حضرت سیدالشهداء (ع) سریع خودشان را به حضرت قاسم (ع) رساندند اما وقتی سپاهیان دشمن پا به فرار گذاشتند، حضرت قاسم (ع) زیر سم اسبهای آنان قرار گرفت.
وی بیان کرد: وقتی امام حسین (ع) بالای سر حضرت قاسم (ع) رسید، آن حضرت نفسهای آخرش را میکشید، دیدن این صحنه برای امام حسین (ع) خیلی سخت بود و فرمود به خدا قسم خیلی برای من سخت است که عمو را صدا بزنی و من نتوانم پاسخت را بدهم و وقتی به سراغت میآیم نتوانم کاری برایت انجام بدهم؛ انشاءالله خداوند به حق آبروی حضرت قاسم (ع) همه ما را در مسیر یاری امام زمانمان ثابتقدم بدارد.





