نماینده ولیفقیه در استان قزوین در جلسه تفسیر قرآن کریم گفت: قرائت قرآن، نماز و استغفار از اعمال مهم شبزندهداری محسوب میشوند.
آیتالله عبدالکریم عابدینی در جلسه سیام تفسیر قرآن کریم (۲۵ تیرماه ۱۴۰۲) در ادامه تفسیر سوره مزمل اظهار کرد: معمولاً اول و آخر آیات قرآن به هم مربوط است، سورهها هم همین طور هستند، هر سورهای مثل یک موجود زنده است، قرآن یک حقیقت زنده است، حیات دارد و حیات میبخشد، خداوند حیّ و قیوم است و این کتاب را نازل کرده تا به انسان قوام و حیات ببخشد، بنابراین سورهها انسجام، حیات و مرکز دارند و آغاز و پایانشان به هم ربط دارد.
برای مثال در سوره آلعمران خداوند ابتدا زمینه را فراهم میکند تا به آیه 7 میرسد که یکی از آیات اساسی است و میفرماید (اوست که این کتاب را بر تو نازل کرد که بخشی از آن کتاب، آیات محکم است که دارای کلماتی صریح و مفاهیمی روشن است آنها اصل و اساس کتاباند، و بخشی دیگر آیات متشابه است که کلماتش غیر صریح و معانیاش مختلف و گوناگون است و جز به وسیله آیات محکم و روایات استوار تفسیر نمیشود ولی کسانی که در قلوبشان انحراف از هدایت الهی است برای فتنهانگیزی و طلب تفسیرِ نادرست و به تردید انداختن مردم و گمراه کردن آنان از آیات متشابهش پیروی میکنند، و حال آنکه تفسیر واقعی و حقیقی آنها را جز خدا نمیداند. و استواران در دانش و چیره دستان در بینش میگویند: ما به آن ایمان آوردیم، همه چه محکم، چه متشابه از سوی پروردگار ماست و این حقیقت را جز صاحبان خرد متذکّر نمیشوند).
بنابراین همه مقدمات آمدند تا ما را به اینجا برسانند که فتنهگران بهدنبال بهانه میگردند، اینها بهدنبال این میگردند که از خدا نقطه ضعف بگیرند اما کور خواندهاند، چون خدا نقطه ضعف ندارد، خدا تماماً قوت است، فتنهگران صرفاً به دنبال این میگردند که ایرادی از کتاب در بیاورند، یعنی جستوجو میکنند ببینند میتوانند نقطه ضعفی از آیات قرآن در بیاورند و آن را به صورت قرآن بکشند.
همان کاری که امروز منافقین و فتنهگران هم انجام میدهند و اگر هزار قوت از دین، رهبر حکیم انقلاب، متدینین و خادمان راستین مردم چشمانشان کور است چون «صم بکم عمی» هستند اما ذرهبین میگذارند ببینند میتوانند چه ایرادی به نظام جمهوری اسلامی بگیرند و چه خوراکی به صهیونیستها بدهند.
خداوند در پایان این سوره یعنی در آیه 190 آلعمران میفرماید (مسلماً در آفرينش آسمانها و زمين و در پى يكديگر آمدن شب و روز براى خردمندان نشانههايى قانعكننده است)، بنابراین این سوره با نگاه به اولیالالباب (خردمندان) و تحولات عالم به عنوان نشانههایی برای اولیالالباب شروع شد و پایان یافت.
بهترین جایی که اولیالالباب را زیبا و دلنشین معنا میکند، اینجاست که خداوند در آیه 191 سوره آلعمران میفرماید «الَّذِينَ يَذْكُرُونَ اللَّهَ قِيَامًا وَقُعُودًا وَعَلَى جُنُوبِهِمْ وَيَتَفَكَّرُونَ فِي خَلْقِ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ رَبَّنَا مَا خَلَقْتَ هَذَا بَاطِلًا سُبْحَانَكَ فَقِنَا عَذَابَ النَّارِ»، یعنی (همانان كه خدا را در همه احوال ايستاده و نشسته و به پهلو آرميده ياد مىكنند و در آفرينش آسمانها و زمين مىانديشند که پروردگارا اينها را بيهوده نیافریدهای منزهی تو پس ما را از عذاب آتش دوزخ در امان بدار)، بنابراین مشخص میشود اولیالالباب ربانی هستند.
سوره مبارکه بقره نیز اینگونه است که ابتدا و انتهای آن به هم ارتباط دارند، در سوره مبارکه نساء نیز در اوایل سوره مسائل ارث، زنان و حقوق زنان به خوبی مطرح میشود، آیه 176 که آخرین آیه این سوره است نیز با همین معنا به پایان میرسد.
سوره مبارکه انفال نیز در ابتدا مؤمنین حقیقی را معرفی میکند و در آیه 2 میفرماید « ِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ الَّذِينَ إِذَا ذُكِرَ اللَّهُ وَجِلَتْ قُلُوبُهُمْ وَإِذَا تُلِيَتْ عَلَيْهِمْ آيَاتُهُ زَادَتْهُمْ إِيمَانًا وَعَلَى رَبِّهِمْ يَتَوَكَّلُونَ»، یعنی (مؤمنان همان كسانىاند كه چون خدا ياد شود دلهايشان بترسد و چون آيات او بر آنان خوانده شود بر ايمانشان بيفزايد و بر پروردگار خود توكل مىكنند).
خداوند در این آیه میفرماید مؤمنین حقیقی کسانی هستند که قرآن آنها را تحت تأثیر قرار میدهد، در مقابل قرآن لذت میبرند، خشوع و خضوع دارند، با قرآن انس و الفت دارند و مطیع قرآن هستند، مؤمنان حقیقی نزد پروردگارشان درجات بالا، رزق نیکو و فراوان دارند، سوره انفال این گونه آغاز میشود.
خداوند در اواخر سوره انفال در آیات 73 و 74 میفرماید (كسانى كه كفر ورزيدند ياران يكديگرند اگر اين دستور را به كار نبنديد در زمين فتنه و فسادى بزرگ پديد خواهد آمد، كسانى كه ايمان آورده و هجرت كرده و در راه خدا به جهاد پرداخته و كسانى كه مهاجران را پناه داده و يارى كردهاند آنان همان مؤمنان واقعىاند براى آنان بخشايش و روزى شايستهاى خواهد بود)، بنابراین میبینیم ابتدا و انتهای این سوره در رابطه با مؤمنین حقیقی است.
وی عنوان کرد: همین فضا در سوره مبارکه مزمل هم مشاهده میشود، در اوایل سوره در رابطه با کسانی سخن گفته شده که شب زندهداری میکنند و قرآن میخوانند، در پایان سوره نیز گفته شده به درستی که آفریدگار تو میداند که شما قیام میکنید نصف یا ثلث شب را و یک عده هم با تو همراه هستند.
خداوند در آیه 20 سوره مزمل فرموده «إِنَّ رَبَّكَ يَعْلَمُ أَنَّكَ تَقُومُ أَدْنَى مِنْ ثُلُثَيِ اللَّيْلِ وَنِصْفَهُ وَثُلُثَهُ وَطَائِفَةٌ مِنَ الَّذِينَ مَعَكَ وَاللَّهُ يُقَدِّرُ اللَّيْلَ وَالنَّهَارَ عَلِمَ أَنْ لَنْ تُحْصُوهُ فَتَابَ عَلَيْكُمْ فَاقْرَءُوا مَا تَيَسَّرَ مِنَ الْقُرْآنِ عَلِمَ أَنْ سَيَكُونُ مِنْكُمْ مَرْضَى وَآخَرُونَ يَضْرِبُونَ فِي الْأَرْضِ يَبْتَغُونَ مِنْ فَضْلِ اللَّهِ وَآخَرُونَ يُقَاتِلُونَ فِي سَبِيلِ اللَّهِ فَاقْرَءُوا مَا تَيَسَّرَ مِنْهُ وَأَقِيمُوا الصَّلَاةَ وَآتُوا الزَّكَاةَ وَأَقْرِضُوا اللَّهَ قَرْضًا حَسَنًا وَمَا تُقَدِّمُوا لِأَنْفُسِكُمْ مِنْ خَيْرٍ تَجِدُوهُ عِنْدَ اللَّهِ هُوَ خَيْرًا وَأَعْظَمَ أَجْرًا وَاسْتَغْفِرُوا اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحِيمٌ».
یعنی (در حقيقت پروردگارت مىداند كه تو و گروهى از كسانى كه با تواند نزديك به دو سوم از شب يا نصف آن يا يك سوم آن را به نماز برمىخيزيد و خداست كه شب و روز را اندازه گيرى مىكند او مىداند كه شما هرگز حساب آن را نداريد پس بر شما ببخشود اينك هر چه از قرآن ميسر مىشود بخوانيد خدا مىداند كه به زودى در ميانتان بيمارانى خواهند بود و عدهاى ديگر در زمين سفر مىكنند و در پى روزى خدا هستند و گروهى ديگر در راه خدا پيكار مىنمايند پس هر چه از قرآن ميسر شد تلاوت كنيد و نماز را برپا داريد و زكات را بپردازيد و وام نيكو به خدا دهيد و هر كار خوبى براى خويش از پيش فرستيد آن را نزد خدا بهتر و با پاداشى بيشتر باز خواهيد يافت و از خدا طلب آمرزش كنيد كه خدا آمرزنده مهربان است).
در روایات هم میبینیم آنهایی که در شب زندهداری با پیامبر (ص) همراهی میکردند، چه کسانی بودند، نخستین آنها امیرالمؤمنین (ع) بود، خدا همه چیز شب و روز را میداند، قدر و اندازهشان را میداند، برخی شبها مانند شب یلدا طولانی میشوند، برخی شبها کوتاه میشود، خدا که شب و روز را خلق را کرده اندازه آن را هم میداند.
وقتی آیات ابتدایی سوره مزمل در رابطه با ادای نماز شب و قرائت قرآن نازل شد، پیامبر و یارانشان برای اینکه اطمینان حاصل کنند وظیفه دینیشان را انجام دادهاند، گاهی از ابتدای شب تا پایان شب نماز میخواندند و قرآن قرائت میکردند و پاهایشان متورم میشد، چون نگران بودند که نکند خوابشان ببرد و وظیفهای که خدا بر عهده آنها گذاشته درست انجام نشود، یعنی خیلی به خودشان سخت میگرفتند.
یک مدت که پیامبر (ص) و یاران این زحمت را به خودشان دادند و رسم بندگی را در حد اعلا به جا آوردند خدا فرمود که سختی کار را از شما گرفتم و کار را بر شما آسان کردم، هر چقدر برایتان مقدور است و میتوانید نماز بخوانید و قرآن قرائت کنید.
وی اظهار کرد: خدا میداند که شما برایتان سه جور برنامه پیش میآید، اول اینکه گاهی بیمار میشوید، آن طور که باید حال قرآن و نماز خواندن ندارید، پس میگوید اگر مریض شدید هر چقدر که به شما فشار وارد نمیشود قرآن و نماز بخوانید، البته کلاً همه چیز را کنار نگذارید، واجبات را باید به جا بیاورید، یا واجبات درون نماز مانند حمد و سجده را نمیتوان کم کرد اما این تکلیف را ندارید که نافلهها را به جا بیاورید.
نماینده ولیفقیه در استان قزوین عنوان کرد: دوم اینکه خدا میداند گاهی پیش میآید یک عده از شما برای تجارت، زیارت، سیاحت، امنیت و صلهرحم مسافرت کنید، وقتی مسافرت میکنید ممکن است مانند منزلتان مقدور نباشد خواب، خوراک، استراحت و عبادتتان سر جای خودش باشد، اگر نشد خدا سخت نمیگیرد.
سوم اینکه وقتی در دفاع از حرم، جنگ تحمیلی و جبههها شرکت کردید یا در شهرهایتان فتنه به پا شد و شما رفتید مدافع امنیت مردم شدید، ممکن است در این مواقع آنطور که وقتهای دیگر قرآن و نماز میخواندید، در این ایام خستگی به شما این اجازه را ندهد، نمازهای واجب را که باید بخوانید، نمازهای مستحب را هر چقدر میتوانید بخوانید.
در رابطه با زکات نیز همین طور است، خدا میفرماید زکاتهای واجب را باید بپردازید، زکاتهای مستحب را هم هر چقدر مقدور و میسر است بپردازید، در باب قرضالحسنه نیز بسیار سفارش شده است، خدا میگوید قرضالحسنه را به من میدهید، به آن آدم درمانده نمیدهید که نگران ضرر باشید، خداوند در آیه 160 سوره انعام فرموده هر کس کار نیکی کند خداوند ده برابر به او پاداش میدهد، این پاداش هم در دنیا و هم در آخرت است.
برخی جاها خدا میگوید دو برابر چیزی که قرض میدهید را به شما میدهم و برخی جاها هم میگوید بی حد و حساب به شما میدهم. اینها بستگی به قرضدهنده دارد، یک وقت میبینیم قرضدهنده از خورد و خوراک واجب خودش کم میکند و قرضالحسنه میدهد، خدا با او یک جور معامله میکند، یک موقع هم یک مالی را به عنوان قرضالحسنه میدهد که مال اضافه اوست، این موقع هم خدا با او یک جور دیگر معامله میکند، پس این معاملات خدا متفاوت است.
بنابراین علت این دو برابر بودن، ده برابر بودن یا بی حد و حساب بودن پاداشی که خدا به قرضدهنده میدهد نتیجه شرایط معامله است.
قرآن سفارش کرده برای آخرتتان از الان یک چیزی بفرستید، هر وقت فرصتی پیش آمد یک چیزی بفرستید، فکر نکنید اگر ارث و میراث بگذارید بعداً وراث به یاد شما هستند و برای شما خیرات میکنند، خیلی وقتها ممکن است اصلاً وراث حتی فرصت نکنند به یاد ما باشند، از خودمان برای خودمان دلسوزتر نداریم، به کسی دل خوش نکنیم، خودمان از اکنون برای خودمان توشه جمعآوری کنیم.
آیه 20 سوره مزمل آیهای طولانی است، برخلاف 19 آیه پیشین که آیاتی کوتاه بودند، یک مرتبه آیهای چند بُعدی دارای مطالب متنوع اعم از مسائل اقتصادی، عبادی، عرفانی، اجتماعی، قرضالحسنه و قتال در راه خدا پیش روی ما قرار میگیرد.
خداوند در این آیه فرموده برای آخرتتان چیزی از پیش بفرستید و به دیگران دل نبندید، خداوند در آیه 30 سوره آلعمران میفرماید «يَوْمَ تَجِدُ كُلُّ نَفْسٍ مَا عَمِلَتْ مِنْ خَيْرٍ مُحْضَرًا وَمَا عَمِلَتْ مِنْ سُوءٍ تَوَدُّ لَوْ أَنَّ بَيْنَهَا وَبَيْنَهُ أَمَدًا بَعِيدًا وَيُحَذِّرُكُمُ اللَّهُ نَفْسَهُ وَاللَّهُ رَءُوفٌ بِالْعِبَادِ»، یعنی (روزی که هر کس آنچه را از کار نیک انجام داده و آنچه را از کار زشت مرتکب شده حاضر شده مییابد، و آرزو میکند که ای کاش میان او و کارهای زشتش زمان دور و درازی فاصله بود. و خدا شما را از عذاب خود برحذر میدارد؛ و خدا به بندگان مهربان است).
خداوند در این آیه میفرماید قیامت روزی است که هر کسی هر خیری را از پیش فرستاده، آن خیر را در قیامت حاضر میبیند، اگر هم بدی فرستاده باشد همین طور است، در این حال فرد وقتی به بدی میرسد آرزو میکند که ای کاش بین او و بدی فاصله زیادی وجود داشت.
خدا برای اینکه به ما بفهماند سنگ تمام گذاشته و هر چیزی که لازم بود به ما بفهماند را فرموده اما این خودمان هستیم که به خودمان ظلم میکنیم.
خداوند در آیه 284 سوره مبارکه بقره میفرماید «لِلَّهِ مَا فِي السَّمَاوَاتِ وَمَا فِي الْأَرْضِ وَإِنْ تُبْدُوا مَا فِي أَنْفُسِكُمْ أَوْ تُخْفُوهُ يُحَاسِبْكُمْ بِهِ اللَّهُ فَيَغْفِرُ لِمَنْ يَشَاءُ وَيُعَذِّبُ مَنْ يَشَاءُ وَاللَّهُ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ»، یعنی (آنچه در آسمانها و آنچه در زمين است از آنِ خداست. و اگر آنچه در دلهاى خود داريد، آشكار يا پنهان كنيد، خداوند شما را به آن محاسبه مىكند؛ آنگاه هر كه را بخواهد مىبخشد، و هر كه را بخواهد عذاب مىكند، و خداوند بر هر چيزى تواناست).
خداوند در این آیه فرمود هر چیزی را در خودتان پنهان نگه دارید یا آشکار کنید، خدا بر اساس آن چیزی که در دلتان هست با شما معامله میکند، روی شما حساب میکند و پرونده شما را تکمیل میکند.
حال ببینیم طبق روایات چه کسانی در اجرای فرمان شببیداری همپا و همراه رسول خدا بودند، این روایت در کتاب تفسیر شواهد التنزیل لقواعد التفضیل آمده است، مؤلف این تفسیر حاکم حسکانی است، او از علمای بزرگ قرن پنجم هجری است.
این عالم اهل وعظ و خطابه بوده، یعنی منبری بوده است، در رابطه با مذهب او اختلاف است، برخیها میگوید ممکن است شیعه بوده ولی تقیه میکرده است اما ظاهراً شیعه نبوده و حنفی مذهب بوده است.
در آن زمان فرقهای به نام کرامیه بوده است، کسی به نام محمدبنکرام بوده که برخی به او اعتقاد داشتهاند و هر چه میگفته تصور میکردهاند همان درست است، اکنون نیز خیلی جاها از این فرقهها پیدا میشوند و ادعاهای عجیب و غریب هم دارند، مؤمنین باید بصیرت داشته باشند و بیدار باشند، برای مثال فرقههایی که در ماه محرم قمهزنی را ترویج میکنند، فرقههایی که با انگلیس همراه میشوند، اینها ادعای شیعه بودن و عشق امام حسین (ع) را هم میکنند، چقدر آدم باید خواب باشد که نتواند در چنین شرایطی حقایق را درک کند.
فرقه کرامیه اینگونه بودند که میگفتند اینهایی که پیرو محمدبنکرام نشدهاند بویی از کرامت نبردهاند، یعنی همه را کنار میزدند تا خودشان را نشان بزنند، این جنس آدمها آمدند منکر شدند که هیچ آیهای در قرآن در فضیلت امیرالمؤمنین (ع) نازل نشده است.
در این شرایط حاکم حسکانی به غیرت آمد، مانند علامه امینی که وقتی دید مقالهای نوشته شده و گفتهاند شیعه سند، عالم و کتاب ندارد و از این منظرها فقیر است، غیرتش به درد آمد و به همراه دو عالم بزرگ دیگر کتبی را نوشتند که اسناد، علما و کتب شیعه را معرفی کنند.
با اینکه میگویند مذهب حاکم حسکانی شیعه نبوده اما ایشان گفتند آیات و روایات بسیاری در خصوص امیرالمؤمنین (ع) وجود دارد، بنابراین این عالم نوشتن کتاب شواهد التنزیل لقواعد التفضیل را آغاز کرد، این کتاب در 7 فصل و 3 جلد به زبان عربی نوشته شده که البته ترجمه هم شده است.
فصل اول این کتاب نظریه دانشمندان را درباره امیرالمؤمنین (ع) نقل کرده است، فصل دوم درباره رابطه امیرالمؤمنین (ع) با قرآن صحبت کرده است، فصل سوم گفته اولین کسی که قرآن را جمعآوری کرده علی (ع) بوده است، فصل چهارم در رابطه با این است که امیرالمؤمنین (ع) نسبت به حقایق شناخت مخصوص دارد، فصل پنجم اینکه علت نزول بسیاری از آیات قرآن علی (ع) و اولاد آن حضرت بودهاند، فصل ششم از ابتدا تا انتهای قرآن دویست و ده آیه آورده و گفته این آیات در شأن علی (ع) است.
نکته جالب اینکه در این کتاب تلاش شده برای نقل منابع از کتب و منبعهای اهل سنت استفاده شود، این نیز از کارهای ارزشمندی است که این مفسر بزرگوار انجام داده است.
مطابق آیه 20 سوره مزمل چه کسانی در شبزندهداری با پیامبر (ص) همراه بودند؟ حاکم حسکانی در این کتاب آورده چه کسی یا چه کسانی جزو اولینهایی بودند که به پیامبر (ص) پیوستند؟ او به نقل از ابنعباس گفته اولین کسی که با پیامبر (ص) بیعت کرد امیرالمؤمنین (ع) بود، اولین نفری که آماده شد هجرت کند اما مأموریت کرد جانش را بگذارد و برود جای پیامبر (ص) بخوابد امیرالمؤمنین (ع) بود.
در روایات گفته شده واجبات دینی لازم است انجام شود، در رابطه با میزان مستحباب نیز به همان اندازهای باشد که ببینید با خشوع دل میتوانید پای دل باشید و با صفای باطن میتوانید با خدا حرف بزنید همان قدر «مَا تَيَسَّرَ» است که در آیه 20 سوره مزمل نیز این معنا آمده است.
در آیه 20 سوره مزمل آمده بود استغفار کنید، در حدیث داریم زیاد استغفار کنید، استغفار باعث جلب رزق میشود، هر کار خیری توانستید بفرستید، مطمئن باشید در روز قیامت چشمتان به آن کار خیر روشن میشود.
وی خاطرنشان کرد: اینکه فرمود زیاد استغفار کنید، علتش این است که ما وقتی گناه میکنیم، رزقمان بسته میشود، یعنی انسداد رزق میشود اما وقتی کار خیر میکنیم این سدّ راه رزق برداشته میشود، مثل اینکه اگر گناه کنیم انسداد نزول باران میشود وقتی نماز باران میخوانیم، توبه میکنیم و صدقه میدهیم گویا این انسداد برطرف میشود.
خداوند نیز میفرماید وقتی استغفار کردید خدا درهای رحمت را از آسمان به روی شما باز میکند و باران فراوان میبارد.
امام صادق (ع) فرمودند سه چیز نزد خدای عزوجل شاکی هستند، نخست مسجدی که در جای شلوغ شهر بنا شده اما خالی باشد، عالمی که مردم قدرش را ندانند، قرآنی که گردوخاک روی آن نشسته شده و قرائت نشود.
نقل کردهاند زمانی که عصر روز تاسوعا امام حسین (ع) سرشان را به دسته شمشیر تکیه داده و چشمشان را خواب گرفته بود، حضرت زینب (س) سراسیمه نزد برادر آمدند و خودشان را در پناه برادر قرار دارند و فرمودند من میبینم که در صف دشمن جنب و جوش راه افتاده و گویا میخواهند حمله کنند.
امام حسین (ع) حضرت ابوالفضل (ع) را صدا کردند و فرمودند برو ببین چه خبر است؟ حضرت ابوالفضل (ع) با عدهای رفتند ببینند چه خبر است؟ عمربن سعد گفت ابن زیاد از کوفه نامه فرستاده که همین عصر تاسوعا کار را تمام کنیم، بنابراین ما میخواهیم حمله کنیم.
آنها تصورشان این بود که نیم ساعت حمله میکنند و همه چیز تمام میشود اما قدرت اباعبدالله (ع) را نمیفهمیدند، حضرت ابوالفصل (ع) برگشتند و گزارش را خدمت امام حسین (ع) ارائه کردند که در سپاه دشمن این طور گفته میشود، امام (ع) فرمود دوباره برگرد و به آنها بگو امشب به ما مهلت بدهند تا نماز بخوانیم، قرآن بخوانیم، دعا و استغفار کنیم.
در آیه 20 سوره مزمل نیز از اعمال شب زندهداری، قرائت قرآن، نماز و استغفار سخن گفته است، معلوم میشود همان طور که امیرالمؤمنین (ع) در این شب زندهداری، قرائت قرآن، نماز، دعا و استغفار همراه پیامبر (ص) بوده است، مانند همین در زندگی امام حسین (ع) هم جاری بوده است، البته این گونه نیست که بگوییم امام حسین (ع) فقط در شب پایانی عمر مبارکشان این گونه بودهاند، بلکه در همه عمرشان این گونه بودهاند.
امام سجاد (ع) فرمود از ابتدای این سفر، یعنی از وقتی از مدینه حرکت کردیم و عمه من با ما همسفر بوده، شبی نبود که نماز شب عمهام زینب (س) تعطیل شود، البته امام سجاد (ع) فرمود بعد از عصر عاشورا زینب (س) نمازش را نشسته میخواند، امیدواریم خدا همه ما را با اباعبدالله (ع) محشور کند.