نماینده ولیفقیه در استان قزوین در جلسه هفتگی تفسیر قرآن کریم به شرح روحیات ابرار پرداخت.
آیتالله عبدالکریم عابدینی در جلسۀ پنجاهودوم تفسیر قرآن کریم (۳ دی ماه ۱۴۰۲) در تفسیر سوره انسان اظهار کرد: خداوند در آیه 3 سوره انسان فرمود «إِنَّا هَدَيْنَاهُ السَّبِيلَ إِمَّا شَاكِرًا وَإِمَّا كَفُورًا»، یعنی (ما راه را به او نشان داديم خواه شاكر باشد و پذيرا گردد يا ناسپاس).
آیات مشابه این آیه هم داریم که خدای متعال میفرماید ما شما را هدایت کردیم، هر کس خواست ایمان میآورد و هر کس خواست ایمان نمیآورد، چقدر ما آیات این چنینی داریم.
اگر ما اختیار را از انسان برداریم و بگوییم ما اختیار را قبول نداریم، جبر بر انسان حاکم است، بعد از این حرف اگر سراغ مطالعه قرآن برویم، به مشکل برخورد میکنیم، اصلاً قابل توجیه نیست که بگوییم خدا از یک سو دستوراتی به ما داده، از یک سو هم جهنم و بهشت را ساخته است، از طرفی هم دست انسان را در تصمیمگیری بسته و اراده و اختیار را از انسان گرفته است.
سپس بگوییم انسانی که هیچ اراده و اختیاری ندارد، به خاطر کارهایش جهنمی میشود یا کارهایی که بدون اختیار انجام داده، او را به بهشت میبرد، هر عقل سالمی میگوید این آدمی که اختیار نداشته، حتی اگر کار خوب یا بدی هم کرده دست خودش نبوده است، پس چرا او جهنمی یا بهشتی شد؟
اگر ما عنصر اختیار را از دین بگیریم، اصلاً با حکمت خدا، فرامین الهی، نظم و نظام عالم هستی، مشیت الهی و آموزههای پیامبر (ص) و ائمه (ع) سازگاری ندارد، این موضوع مهمی است که باید به آن توجه داشته باشیم.
در صفحه 160 جلد اول اصول کافی از امام صادق (ع) آمده که حضرت فرمودند نه جبر درست است و نه تفویض و واگذاری به بندگان صحیح است؛ یکی از چیزهایی که اجباراً و الزاماً در وجود ما آدمها قرار دارد، اختیار است، این اختیاری است، ما الزاماً این طور هستیم.
راوی میگوید به امام صادق (ع) عرض کردم منظور شما از «امر بین امرین» در این حدیث چیست؟ امام (ع) فرمودند یک آدمی را در نظر بگیرید که گناهی را مرتکب میشود، شما به او میگویید این کار حرام است و او را نهی میکنید، او نهی شما را قبول نمیکند و به گناه خود ادامه میدهد، شما او را رها میکنید و میگویید من دیگر وظیفه امر به معروف خود را انجام دادم اما او همچنان خلاف را مرتکب میشود، اینکه شما به او امر کردید، او حرف شما را گوش نکرد و به کار خودش ادامه داد، معنای این کارها این نیست که شما او را به معصیت فرمان دادهاید.
خدا نیز به ما امر و نهی کرده است و ما با اختیار خودمان با امر و نهی خدا ممکن است مخالفت کنیم، معنای این جبر نیست، معنایش این نیست که اگر ما جهنمی شدیم خدا ما را جهنمی کرده است، اراده و اختیار ما اینجا مشهود است.
در حدیث دیگری امام صادق (ع) فرمودند خدا بالاتر از آن است که مردم را به چیزهایی دستور دهد که از طاقت و توان آنها بیرون است، خدا عزتمندتر از آن است که در سلطنت، حاکمیت و تشکیلات او چیزی که حضور اراده را در آن نتوان دید وجود داشته باشد.
در صفحه 336 جلد یک کتاب کنز الفوائد کراجکی آمده که ابوحنیفه با ابنابیلیلی میگویند ما تصمیم گرفتیم خدمت حضرت موسی بن جعفر (ع) برسیم و راجع به کارکرد و افعال آدمها از ایشان بپرسیم، یعنی بپرسیم مسئولیت کارهایی که ما آدمها انجام میدهیم بر عهده کیست؟ بر عهده ماست یا بر عهده خداست؟ اگر الزام و اجبار است، پس همه چیز دست خداست و ما کارهای نیستیم، پس تکلیف کارهای ما چه میشود؟
در ادامه آمده وقتی این دو نفر خدمت حضرت رفتند، سلام کردند و به ایشان گفتند این کارهایی که آدمها انجام میدهند، مسئولیتش بر عهده چه کسی است؟ امام (ع) توضیح دادند و فرمودند اگر بگوییم بنده مجبور است و مسئولیت همه کارها با خداست، یعنی اگر خدا نمیخواست ما دروغ نمیگفتیم، غیبت و ظلم نمیکردیم، در این صورت خدا اعلی و اعز است از اینکه بنده را به خاطر کار خودش عذاب کند، اگر کار هم از بنده و هم از خدا باشد و به عبارتی کارها مشارکتی باشد، در این صورت هم جایز نیست خدا بندگان را عذاب کند.
امام (ع) در ادامه فرمود اگر بپذیریم کار هر کسی به خودش مربوط است و مسئولیت کار هر کسی به خاطر اینکه دارای اراده و اختیار است، به خودش بر میگردد، در این صورت اگر خدا عذاب کند این نشاندهنده عدل خداست.
بنابراین اگر مسئولیت کارهای ما بر عهده خدا باشد اما خدا آدمها را مجازات کند، این با عدل و حکمت خدا سازگار نیست، اگر بنده اختیار داشته باشد و با اختیار خودش عمل کند، در این صورت اگر خدا او را بهخاطر اعمالش مجازات کند، این با عدل خدا سازگار است، اگر هم بیامرزد با مغفرت خدا سازگار خواهد بود.
این حدیث ما را به معارف دینی و قرآنی راجع به تقوا و اختیار ارجاع میدهد، یعنی گویا به ما میگوید آدم هر کار خوبی کند میفهمد این کار خوب است، هر کار بدی هم کند میفهمد این کار بد است، میتوانست این کار را بکند و میتوانست این کار را نکند، حالا که کار خوب را انجام داد باید پاداش آن را بگیرد و تشویق شود، وقتی هم کار بدی انجام داد میتواند مجازات شود و یا میتواند مورد مغفرت خدا قرار بگیرد، برای این هم راههای توبه و استغفار معرفی شده است.
کسانی با نگاههای منفعتطلبانه و دنیاطلبانه آمدهاند به این مباحث دامن زدهاند و خواستهاند رفتارهای خود را توجیه کنند و پای جبر بگذارند.
امام کاظم (ع) به جایی وارد شد، خلیفه هم آنجا بود، یک مگس خلیفه را اذیت میکرد، خلیفه دائم این مگس را رد میکرد اما مگس دوباره میآمد روی صورت او مینشست، خلیفه کلافه شده بود و گفت آفریدن این مگس چه حکمتی داشته است؟ امام (ع) فرمود همین که نمیگذارد یک ظالم جبار آرام بگیرد، حکمت آفرینش آن است.
از بهلول سؤال کردند گفتند مگر نمیگویید شیطان از آتش آفریده شده است؟ پس خدا وقتی او را در جهنم که آتش است بیندازد چه اتفاقی میافتد؟ چیزی که از آتش است، در آتش عذاب نمیکشد، بهلول کلوخی را برداشت و بر سر او زد و گفت مگر تو از خاک آفریده نشدهای، پس چرا وقتی من کلوخ را که از جنس خودت است بر سرت زدم، فریادت بلند شد؟
این طور مباحث کلامی در آن برهه دائم مطرح بوده و داغترین آن موضوع جبر و اختیار بوده است، لذا در روایات ما زیاد در رابطه با آن صحبت شده است، بنده تصور میکنم اگر کسی بیاید همین بحث را به مدارس ببرد و در ذهن دانشآموزان بیندازد، این مثل یک شبههبازی است، هر چه به این شبههبازی دامن بزنیم وقتمان تلف میشود، وگرنه مسئله اختیار خیلی واضحتر از آن است که نیازی به اثبات و بیان داشته باشد.
مولوی نیز در باب اختیار شعری دارد که میگوید «این که گویی این کنم یا آن کنم/ این دلیل اختیار است ای صنم»، شعرای دیگر نیز بسیار در باب اختیار شعر سرودهاند.
خداوند در آیه 5 سوره انسان میفرماید «إِنَّ الْأَبْرَارَ يَشْرَبُونَ مِنْ كَأْسٍ كَانَ مِزَاجُهَا كَافُورًا»، یعنی (به يقين ابرار و نيكان از جامى مىنوشند كه با عطر خوشى آميخته است).
این آیه راجع به ابرار صحبت میکند، جا دارد گشت و گذار قرآنی و سیر و سیاحت در آیات قرآن کریم داشته باشیم و ببینیم قرآن به چه کسانی ابرار و به چه کاری بِرّ میگوید؟
جامعترین آیهای که راجع به ابرار تحلیل میکند، به ما اطلاعات میدهد، روی روحیات ما تأثیر میگذارد و ابرار را به ما میشناساند، آیه 177 سوره بقره است.
خداوند در این آیه میفرماید «لَيْسَ الْبِرَّ أَنْ تُوَلُّوا وُجُوهَكُمْ قِبَلَ الْمَشْرِقِ وَالْمَغْرِبِ وَلَكِنَّ الْبِرَّ مَنْ آمَنَ بِاللَّهِ وَالْيَوْمِ الْآخِرِ وَالْمَلَائِكَةِ وَالْكِتَابِ وَالنَّبِيِّينَ وَآتَى الْمَالَ عَلَى حُبِّهِ ذَوِي الْقُرْبَى وَالْيَتَامَى وَالْمَسَاكِينَ وَابْنَ السَّبِيلِ وَالسَّائِلِينَ وَفِي الرِّقَابِ وَأَقَامَ الصَّلَاةَ وَآتَى الزَّكَاةَ وَالْمُوفُونَ بِعَهْدِهِمْ إِذَا عَاهَدُوا وَالصَّابِرِينَ فِي الْبَأْسَاءِ وَالضَّرَّاءِ وَحِينَ الْبَأْسِ أُولَئِكَ الَّذِينَ صَدَقُوا وَأُولَئِكَ هُمُ الْمُتَّقُونَ».
یعنی (نيكوكارى آن نيست كه روى خود را به سوى مشرق و يا مغرب بگردانيد بلكه نيكى آن است كه كسى به خدا و روز بازپسين و فرشتگان و كتاب آسمانى و پيامبران ايمان آورد و مال خود را با وجود دوست داشتنش به خويشاوندان و يتيمان و بينوايان و در راهماندگان و گدايان و در راه آزاد كردن بندگان بدهد و نماز را برپاى دارد و زكات را بدهد و آنان كه چون عهد بندند به عهد خود وفادارانند و در سختى و زيان و به هنگام جنگ شكيبايانند آنانند كسانى كه راست گفتهاند و آنان همان پرهيزگارانند).
خداوند در این آیه میفرماید بر و نیکی این نیست که صورت و سمتتان را به سمت مشرق یا مغرب کنید، پس بر چیست؟ خداوند به جای اینکه لغت بر را معنا کند، ابرار را نشان میدهد، برای مثال علیبنابیطالب (ع) ابرار است، ائمه (ع) ابرارند، حضرت آسیه (س)، حضرت مریم (س)، حضرت خدیجه (س) و حضرت فاطمه (س) ابرارند، به جای اینکه بر را ببینیم، باید ابرار را ببینیم تا خیلی بهتر بفهمیم حقیقت بر چیست.
خداوند در این آیه فرموده بر کسانی هستند که ایمان به خدا دارند، به قیامت هم معتقدند، به فرشتگان الهی اعتقاد دارند، به کتب آسمانی اعتقاد دارند، به پیغمبران خدا که فرستادگان خدا هستند ایمان دارند، اینها اعتقادات کسی است که اهل بر است.
خداوند در ادامه میفرماید ابرار مال را دوست دارند، بخاطر اینکه خدا را دوست دارند، همان مالی را که دوست دارند برای خدایی که بیشتر دوستش دارند انفاق میکنند، یعنی به ذویالقربی، یتیمان، مساکین و در راه ماندگان کمک میکنند.
برای مثال کسی که در سفر است و حوادث غیر مترقبه برایش پیش آمده است، نیاز به کمک دارد، یا زندانیهایی که در اثر جرایم غیر عمد به زندان افتادهاند، یا مردم غزه که اکنون در چنگال دیوصفتان هستند، باید کاری کنیم اینها از چنگ گرگهای صهیونیستی نجات پیدا کنند، هر کاری از دستمان بر میآید باید انجام بدهیم.
در ادامه این آیه خداوند میفرماید ابرار کسانی هستند که نماز را اقامه میکنند و به پای میدارند، برای مثال حاج قاسم تا لبنان، سوریه، عراق و یمن رفت تا عدالت، ایمان، استقلال مسلمین و عزت و شرف مؤمنین را حفظ کند و نماز را اقامه کرد، ابرار کسانی هستند که زکات میدهند، پای عهد و پیمانشان میایستند، در مشکلات، شدائد و سختیها یاد میگیرند چطور باید مقاومت و استقامت داشته باشند.
خداوند میفرماید این ها هم اهل صدق و هم اهل برّ هستند، در این آیه سه واژه کلیدی قرآن را به خوبی میفهمیم، در حقیقت این آیه تفسیر آیه 119 سوره توبه هم هست، خداوند در آیه 119 سوره توبه میفرماید «يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَكُونُوا مَعَ الصَّادِقِينَ»، یعنی (ای کسانی که ایمان آوردهاید! از خدا پروا کنید و با صادقان باشید صادقانی که کاملترینشان پیامبران و اهل بیت رسول بزرگوار اسلام هستند).
خدا در آیه 177 سوره بقره و آیه 119 سوره توبه ابرار، متقین و صادقین را به ما معرفی میکند، ابرار شدن و ابرار بودن، مقام و جایگاه بسیار مهمی است، قرآن کریم به ما یاد میدهد که دعا کنیم جزو ابرار باشیم و نسبت به مفهوم نورانی ابرار و سیر و سلوک عملی در این حیطه بیتفاوت نباشیم و دائم فکر کنیم باید چه کار کنیم که جزو ابرار باشیم.
خداوند در آیه 193 سوره آلعمران میفرماید «رَبَّنَا إِنَّنَا سَمِعْنَا مُنَادِيًا يُنَادِي لِلْإِيمَانِ أَنْ آمِنُوا بِرَبِّكُمْ فَآمَنَّا رَبَّنَا فَاغْفِرْ لَنَا ذُنُوبَنَا وَكَفِّرْ عَنَّا سَيِّئَاتِنَا وَتَوَفَّنَا مَعَ الْأَبْرَارِ»، یعنی (پروردگارا ما شنيديم كه دعوتگرى به ايمان فرا مىخواند كه به پروردگار خود ايمان آوريد پس ايمان آورديم پروردگارا گناهان ما را بيامرز و بديهاى ما را بزداى و ما را در زمره نيكان بميران).
این دعای عالمان ربانی است، ندای غیبی فطرت شنونده و پاسخگوی این نداست، فطرت به معنای متن شخصیت انسان و روح و جان انسان است، این روح و جان انسان میگوید خدایا من دارم میشنوم یک منادی غیبی مرا به ایمان دعوت میکند و به من میگوید ایمان بیاور، ما هم ایمان آوردیم، این منادی رسول اکرم (ص)، قرآن، وحی و فرشتگان الهی است.
آدم وقتی ایمان می آورد برمیگردد نگاه میکند ببیند تا حالا که ایمان نداشته چه بر سر خودش آورده است؟ او میبیند خیلی از گناهان به عقل، قلب، روح لطیف و شخصیت انسانی او آسیب وارد کردهاند، سپس به خدا میگوید خدایا این گناهانی که به من آسیب رساندهاند را غفران و جبران کن، یعنی لطمهها، زیانها و ضررهایی که گناه به شخصیت من زده را جبران کن، چون هر چه میخواهم با قرآن ارتباط بگیرم، قرآن مرا در فضای معرفتی خود راه نمیدهد.
وقتی دعا کردیم، صمیمانه و واقعی توبه کردیم، دیگر سراغ حرامخوری نرفتیم، خدا برای ما جبران میکند، نه تنها جبران میکند، بلکه مطابق آیه 70 سوره فرقان، اگر کسی درست توبه کند گناهانش تبدیل به نیکی میشوند.
برای مثال یک ظرف شراب وجود دارد، این ظرف شراب را اگر کسی بخواهد بفروشد معاملهاش باطل و حرام است، خوردنش حرام است، دست به آن بزنید دستتان نجس میشود، ارزش مالی ندارد، ظرفش هم نجس است اما وقتی همین شراب تبدیل به سرکه میشود، ظرف پاک میشود، خرید و فروش آن آزاد میشود، خوردنش هم حلال میشود، بنابراین نمونه آیه 70 سوره فرقان در عالم هستی هم وجود دارد.
کارهایی که ما انجام میدهیم، حتی اگر کار خلاف هم انجام دهیم، وقتی به معنای واقعی کلمه توبه کنیم و برگردیم و در راه درست قدم برداریم، خدای متعال پیشینه کارهای ما را تبدیل به حسنات میکند، بنابراین باید دعا کنیم که ابرار باشیم، یعنی دعا کنیم و بگوییم خدایا کاری کن ما آنقدر در زندگیمان اهل بر و خوبی باشیم که زمان مرگ هم از ابرار به حساب بیاییم.
خدای متعال از آیه 18 سوره مطففین تا آیه 24 این سوره میفرماید «كَلَّا إِنَّ كِتَابَ الْأَبْرَارِ لَفِي عِلِّيِّينَ، وَمَا أَدْرَاكَ مَا عِلِّيُّونَ، كِتَابٌ مَرْقُومٌ، يَشْهَدُهُ الْمُقَرَّبُونَ، إِنَّ الْأَبْرَارَ لَفِي نَعِيمٍ، عَلَى الْأَرَائِكِ يَنْظُرُونَ، تَعْرِفُ فِي وُجُوهِهِمْ نَضْرَةَ النَّعِيمِ»، یعنی (نه چنين است در حقيقت كتاب نيكان در عليون است، و تو چه دانى كه عليون چيست، كتابى است نوشته شده، مقربان آن را مشاهده خواهند كرد، براستى نيكوكاران در نعيم الهى خواهند بود، بر تختها نشسته مىنگرند، از چهرههايشان طراوت نعمت بهشت را درمىيابى).
خداوند در این آیات میفرماید کتاب ابرار در علیین است، علیین چه کسانی هستند؟ نوشته ثابت شده و محکم و غیرقابل تغییر و تبدیل است، مقربان شاهد بر این کتاب هستند، ببینیم حال و احوال ابرار چطور است؟ ابرار غرق نعمت هستند، روی تختهایی نشستهاند و نظاره میکنند، به چهرههای آنها که نگاه میکنی سرسبزی، شادابی، نشاط و آرامش را در اینها میبینی.
برای مثال شما گیاهی را میبینید که برگهایش زرد شده است، پژمرده و افسرده است، معلوم است دارد به سختی زندگی خود را ادامه میدهد و در مرز خشکیدن است اما یک گیاه را هم میبینید که دائم پاجوش میزند و شاخ و برگش با سرعت در حال رشد هستند، معلوم میشود زندگی این گیاه طراوت دارد.
وی خاطرنشان کرد: خداوند میفرماید ابرار تمام وجودشان سرشار از آرامش، آسایش، خوشبختی، رضایت و خشنودی است، خدا از آنها راضی است و آنها هم از خدا راضی هستند، دائم در حال حمد و شکر نعمات خدا هستند، بدون اینکه حرفی بزنند و از دلشان سخن بگویند، از ظواهرشان شادابی، نشاط و خوشبختی را ملاحظه میکنید.
همچنین خداوند در آیات 25 و 26 سوره مطففین میفرماید «يُسْقَوْنَ مِنْ رَحِيقٍ مَخْتُوم، خِتَامُهُ مِسْكٌ وَفِي ذَلِكَ فَلْيَتَنَافَسِ الْمُتَنَافِسُونَ»، یعنی (از باده اى مهر شده نوشانيده شوند، بادهاى كه مهر آن مشك است و در اين نعمتها مشتاقان بايد بر يكديگر پيشى گيرند).
خداوند در این آیات میفرماید به ابرار از رحیق مختوم مینوشانند، یعنی گواراترین نوشیدنی روزی آنها میشود.
امام زینالعابدین (ع) فرمودند اگر کسی به یک مؤمن گرسنهای غذا بدهد و گرسنگی او را برطرف کند، خدا از میوههای بهشت او را اطعام میکند و اگر کسی به یک مؤمن تشنه آب بدهد، خدا از همان نوشیدنیهای ویژه بهشت به او روزی میکند، علیالخصوص در ماه رمضان افطاری دادن ثواب این معنا را چند برابر میکند.
اکنون که ما اینجا صحبت میکنیم خیلی از کودکان غزه هستند که آب نوشیدنی ندارند و مجبور میشوند آبهای غیربهداشتی را بنوشند یا تشنگی را تحمل کنند، یعنی صهیونیستها آب را به معنای واقعی کلمه به روی این کودکان بستهاند، منابع آبی آنها را آلوده میکنند، ذخایر آبی آنها را از بین میبرند و اینها را گرفتار کردهاند، خدا انشاءالله به جبهه مقاومت پیروزی عنایت کند.
خدای متعال در آیه 27 سوره مطففین میفرماید «وَمِزَاجُهُ مِنْ تَسْنِيم»، یعنی (و تركيبش از چشمه تسنيم است)، امام زینالعابدین (ع) به نقل از رسول خدا (ص) در رابطه با این آیه میفرماید تسنیم را به ابرار مینوشانند، تسنیم بالاترین و گواراترین نوشیدنی بهشت است که خداوند بندگان ویژه خود را با آن پذیرایی میکند، این قابل وصف و قابل درک در دنیای ما نیست.
برای مثال پیش از اینکه به این دنیا بیاییم، در رحم مادر زندگی میکردیم، اگر در رحم مادر میخواستند به ما بفهمانند فلان میوه چه مزهای دارد، عسل چه طعمی دارد، غذاها، خوراکیها، عطرها، رنگها و زیباییهای دنیا چگونه هستند، مسلماً متوجه نمیشدیم، چون تصوری از این دنیا نداشتیم و برایمان قابل درک نبود.
نعمتهای الهی و زیباییهای بهشت نیز برای ما به هیچ وجه قابل درک نیستند، عظمت بهشت برای ما قابل درک نیست.
امام زینالعابدین (ع) در ادامه فرمود بهترین نوشیدنی که خدا در بهشت عنایت میکند تسنیم است، پیامبر و آل پیامبر (ص) از این نوشیدنی مینوشند، آنهایی که در ایمان از امیرالمؤمنین (ع) و رسول خدا (ص) تبعیت کردند و پیرو واقعی آنها شدند، نسیم از بالای خانههایشان مانند باران بر سرشان میبارد و روزیشان میشود.
خداوند در آیات 13 و 14 سوره انفطار میفرماید «إِنَّ الْأَبْرَارَ لَفِي نَعِيمٍ، وَإِنَّ الْفُجَّارَ لَفِي جَحِيمٍ»، یعنی (قطعاً نيكان به بهشت اندرند، و بيشك بدكاران در دوزخند).
خداوند در این آیات فرمود ابرار غرق در نعمت هستند، در مقابل آنها فجار قرار دارند که غرق در جهنم بوده و جایگاهشان در آتش است.
خداوند در آیه 2 سوره مائده فرمان میدهد که بر را بشناسید، اگر میخواهید جزو ابرار باشید باید اهل بر باشید، بنابراین باید بر را بفهمیم و به سراغ آن برویم و به سراغ ضد بر نرویم، چون کسانی که اهل بر هستند غرق در نعمتند و کسانی که اهل ضد بر هستند جایگاهشان در جهنم است، بنابراین نمیصرفد که ما غیر از بر به چیز دیگری فکر کنیم.
خداوند در بخشی از آیه 2 سوره مائده میفرماید «وَتَعَاوَنُوا عَلَى الْبِرِّ وَالتَّقْوَى وَلَا تَعَاوَنُوا عَلَى الْإِثْمِ وَالْعُدْوَانِ وَاتَّقُوا اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ شَدِيدُ الْعِقَاب»، یعنی (در نيكوكارى و پرهيزگارى با يكديگر همكارى كنيد و در گناه و تعدى دستيار هم نشويد و از خدا پروا كنيد كه خدا سخت كيفر است).
خداوند در این آیه فرموده تمام زندگیتان را بگذارید که اهل بر و تقوا باشید، به گناه، دشمنی و ظلم کمک نکنید و در آن راستا حرکت نکنید، اگر اهل اثم و عدوان باشید خداوند شدیدالعقاب است.
خداوند در آیه 9 سوره مجادله میفرماید «يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِذَا تَنَاجَيْتُمْ فَلَا تَتَنَاجَوْا بِالْإِثْمِ وَالْعُدْوَانِ وَمَعْصِيَتِ الرَّسُولِ وَتَنَاجَوْا بِالْبِرِّ وَالتَّقْوَى وَاتَّقُوا اللَّهَ الَّذِي إِلَيْهِ تُحْشَرُونَ»، یعنی (اى كسانى كه ايمان آوردهايد چون با يكديگر محرمانه گفتوگو مىکنيد به قصد گناه و تعدى و نافرمانى پيامبر با همديگر محرمانه گفتوگو نكنيد و به نيكوكارى و پرهيزگارى نجوا كنيد و از خدايى كه نزد او محشور خواهيد گشت پروا داريد).
در سوره مجادله بحث نجوا خیلی جدی در چند آیه مطرح شده است، یکی از آن آیات همین است، در این آیه وقتی شروع به در گوشی حرف زدن کردید یا زیر زمینی عمل کردید و در اتاقهایی جلسه گرفتید، یا در فضای مجازی یک نفر را ناراحت کردید، اینها درست نیست، مبادا از روی گناه، دشمنی و ظلم این کار را کنید، معصیت نکنید، در خلوت و در فضای حقیقی و مجازی، با زبان و قلم همیشه به دنبال بر و تقوا باشید، اصلاً نمیصرفد که به دنبال کاری غیر از بر و تقوا بروید.
خداوند در این آیه میفرماید شما نزد خدا محشور میشوید، پس باید پرونده بر داشته باشید.
خداوند در آیه 44 سوره بقره میفرماید «أَتَأْمُرُونَ النَّاسَ بِالْبِرِّ وَتَنْسَوْنَ أَنْفُسَكُمْ وَأَنْتُمْ تَتْلُونَ الْكِتَابَ أَفَلَا تَعْقِلُونَ»، یعنی (آيا مردم را به نيكى فرمان مىدهيد و خود را فراموش مىكنيد با اينكه شما كتاب خدا را مىخوانيد آيا هيچ نمىانديشيد).
خداوند در این آیه میفرماید شما مردم را به بر فرمان میدهید در حالی که خودتان آن را فراموش میکنید، چقدر آیات قرآن شما را به بر تشویق میکند.
خداوند در آیه 223 سوره بقره میفرماید «وَقَدِّمُوا لِأَنْفُسِكُمْ وَاتَّقُوا اللَّهَ وَاعْلَمُوا أَنَّكُمْ مُلَاقُوهُ وَبَشِّرِ الْمُؤْمِنِين»، یعنی (آنها را براى خودتان مقدم داريد و از خدا پروا كنيد و بدانيد كه او را ديدار خواهيد كرد و مؤمنان را به اين ديدار مژده ده).
خداوند در این آیه به آقایان میفرماید خانمهایتان را بر خودتان مقدم بدارید، در خوراک، در لباس و همه مسائلی که رفاه زندگی حساب میشود، ابتدا هوای خانمها را داشته باشید.
خداوند در آیه 224 سوره بقره میفرماید «وَلَا تَجْعَلُوا اللَّهَ عُرْضَةً لِأَيْمَانِكُمْ أَنْ تَبَرُّوا وَتَتَّقُوا وَتُصْلِحُوا بَيْنَ النَّاسِ وَاللَّهُ سَمِيعٌ عَلِيمٌ»، یعنی (و خدا را دستاويز سوگندهاى خود قرار مدهيد تا بدين بهانه از نيكوكارى و پرهيزگارى و سازش دادن ميان مردم باز ايستيد و خدا شنواى داناست).
نماینده ولیفقیه در استان قزوین اظهار کرد: خدا را در معرض قسمهایتان قرار ندهید، اهل بر و تقوا باشید و در بین مردم اهل صلح و سازش باشید.
برای ما سؤالی پیش میآید و میگوییم اینهایی که مسلمان نیستند، کافرند و با ما فاصله اعتقادی دارند، با اینها باید چکار کنیم؟ آیا اگر هر کسی غیرمسلمان بود و اعتقادات ما را نداشت، باید او را کنار بزنیم و با او بدی کنیم؟ این سؤال مهمی است، در دنیایی که ارتباطات فاصلهها را از میان برداشته است، این سؤال در زندگی ما جدی میشود.
خداوند در آیه 8 سوره ممتحنه جواب این پرسش را می فرماید، در این آیه آمده «لَا يَنْهَاكُمُ اللَّهُ عَنِ الَّذِينَ لَمْ يُقَاتِلُوكُمْ فِي الدِّينِ وَلَمْ يُخْرِجُوكُمْ مِنْ دِيَارِكُمْ أَنْ تَبَرُّوهُمْ وَتُقْسِطُوا إِلَيْهِمْ إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ الْمُقْسِطِين»، یعنی (اما خدا شما را از كسانى كه در كار دين با شما نجنگيده و شما را از ديارتان بيرون نكردهاند باز نمىدارد كه با آنان نيكى كنيد و با ايشان عدالت ورزيد زيرا خدا دادگران را دوست مىدارد).
خدا نهی و ممنوع نکرده نیکی کردن به کسانی را که مؤمن نیستند اما در دین با شما سر جنگ ندارند، با قرآن و عقاید شما نمیجنگند، قرآن سوزی راه نمیاندازند، حرم اهل بیت (ع) را مورد تخریب و انفجار قرار نمیدهند، عدهای همه این کارها را کردهاند اما آنهایی که این کارها را نمیکنند، آنهایی که مسلمان نیستند اما هرگز نخواستند شما را از خانههایتان بیرون کنند و شهرهای شما را ناامن کنند، نیامدند داعش را به جان شما بیندازند، ارتباط با اینها ممنوع نیست.
کسی که با دین شما نمیجنگد، امنیت و آسایش شما را به هم نمیریزد، نسبت به اینها با بر و احسان رفتار کنید، قسط را که بالاتر و ظریفتر از عدل است، نسبت به آنها روا دارید چرا که خداوند مقسطین را دوست دارد.
خدا خیلی حاج قاسم را دوست داشت و هوایش را داشته و دارد، چرا که ایشان آدمی بود که برای قسط فعالیت می کرد و موفق هم بود.
در آیه 9 سوره ممتحنه آمده است «إِنَّمَا يَنْهَاكُمُ اللَّهُ عَنِ الَّذِينَ قَاتَلُوكُمْ فِي الدِّينِ وَأَخْرَجُوكُمْ مِنْ دِيَارِكُمْ وَظَاهَرُوا عَلَى إِخْرَاجِكُمْ أَنْ تَوَلَّوْهُمْ وَمَنْ يَتَوَلَّهُمْ فَأُولَئِكَ هُمُ الظَّالِمُونَ»، یعنی (فقط خدا شما را از دوستى با كسانى باز مىدارد كه در کار دين با شما جنگ كرده و شما را از خانههايتان بيرون رانده و در بيرونراندنتان با يكديگر همپشتى كردهاند و هر كس آنان را به دوستى گيرد آنان همان ستمگرانند).
تاریخ صهیونیستها، مستکبران آمریکایی، مکاران انگلیسی و جلادان فرانسوی را که بنگریم، میبینیم که همه عناوین ذکر شده در این آیه، با اینها جور در میآید، خداوند میگوید اینها اگر زورشان برسد شما را از خانه هایتان بیرون میکنند، در فلسطین دیدیم که همین کار را کردند، همه اینها در فلسطین دست به یکی کردند تا مردم را از خانههایشان بیرون کنند.
خداوند در ادامه میفرماید اینها از همدیگر پشتیبانی میکنند که شما را از بین ببرند و خانههایتان را خراب کنند، شما را از شهر و دیارتان بیرون کنند، بایدن از آمریکا به سرزمینهای اشغالی میرود و با یک نفر دیوانهتر از خودش مذاکره میکند و میگوید شما بجنگید، ما هم به شما سلاح میدهیم، فرانسه و انگلیس نیز این گونه هستند.
اینها کودککشی را میبینند و میخندند، شعور، عاطفه و انسانیت در کارشان نیست، خداوند میفرماید اگر با اینها بخواهید بر اساس ولایت و رابطه برخورد کنید ممنوع است.
دولت پیش خیلی وقتها خیزهای این چنینی برمیداشت که با اعتراضات مؤمنین مواجه میشد، گویا جان کری برای آنها حجت بود و روی قول او حساب باز میکردند.
خدا از این کارها نهی کرده و فرموده مبادا با آنها یکی شوید، هر کس با اینها یکی شود جرو ظالمان و ستمگران خواهد بود، خداوند در آیات 51 سوره مائده غلیظتر و جدیتر درباره اینها میفرماید.
در این آیه آمده است «يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَا تَتَّخِذُوا الْيَهُودَ وَالنَّصَارَى أَوْلِيَاءَ بَعْضُهُمْ أَوْلِيَاءُ بَعْضٍ وَمَنْ يَتَوَلَّهُمْ مِنْكُمْ فَإِنَّهُ مِنْهُمْ إِنَّ اللَّهَ لَا يَهْدِي الْقَوْمَ الظَّالِمِينَ»، یعنی (اى كسانى كه ايمان آوردهايد يهود و نصارى را دوستان خود مگيريد كه بعضى از آنان دوستان بعضى ديگرند و هر كس از شما آنها را به دوستى گيرد از آنان خواهد بود آرى خدا گروه ستمگران را راه نمىنماید).
خداوند در این آیه میفرماید یهود و نصارا را به عنوان دوست انتخاب نکنید، البته منظور از نصارا در این آیه مسیحیانی است که به یهود وصلاند، وگرنه مسیحیان واقعی بهترین دوستان مسلمانان هستند، بیشتر مسیحیان این گونه هستند و دوست مسلمانان محسوب میشوند.
آن مسیحیانی که مانند بایدن خود را صهیونیست میدانند، تعدادشان زیاد نیست و انشاءالله بساطشان به زودی برچیده میشود، خداوند میفرماید مسیحیان صهیونیستی و یهودیان، با هم هستند، اگر اینها آمدند با کسان شما رفیق شدند بدانید اینها دیگر از شما نیستند، بلکه از آنها هستند، ممکن است در مملکت شما باشند و ظاهراً شهروند شما حساب شود اما در حقیقت شهروند آن ها هستند.
هر کس بزرگتری و کدخدا بودن آنها و سیطره آنها را قبول کند، این را از خودتان ندانید، این دیگر از شما نیست.
خداوند در آیه 52 سوره مائده میفرماید «فَتَرَى الَّذِينَ فِي قُلُوبِهِمْ مَرَضٌ يُسَارِعُونَ فِيهِمْ يَقُولُونَ نَخْشَى أَنْ تُصِيبَنَا دَائِرَةٌ فَعَسَى اللَّهُ أَنْ يَأْتِيَ بِالْفَتْحِ أَوْ أَمْرٍ مِنْ عِنْدِهِ فَيُصْبِحُوا عَلَى مَا أَسَرُّوا فِي أَنْفُسِهِمْ نَادِمِين»، یعنی (مىبينى كسانى كه در دلهايشان بيمارى است در دوستى با آنان شتاب مىورزند مىگويند مى ترسيم به ما حادثه ناگوارى برسد اميد است خدا از جانب خود فتح منظور يا امر ديگرى را پيش آورد تا در نتيجه آنان از آنچه در دل خود نهفته داشتهاند پشيمان گردند).
خداوند در این آیه میفرماید آنهایی که دلهایشان مریض است سرعت زیادی دارند که خودشان را مسیحیان صهیونیستی و یهودیها برسانند، به آنها وصل شوند، میخواهند با آن ها باشند، زیرا با آنها خوش هستند و از بودن کنار آنها لذت میبرند و در عین حال میگویند ما میترسیم آنها بلایی بر سر ما بیاورند.
خداوند میفرماید امید است یک فتح و پیروزی از طرف خدا بیاید، حالا یا فتح هر چیز دیگری نصیب شما شود، در این صورت آنهایی که ترس و هراس داشتند و این ترس و هراس را در دل مردم پمپاژ میکردند، آنها یک مرتبه شرمنده و پشیمان میشوند.
خداوند در ادامه سوره مائده نیز همین فضا را ادامه داده و در آیه 55 این سوره میفرماید «إِنَّمَا وَلِيُّكُمُ اللَّهُ وَرَسُولُهُ وَالَّذِينَ آمَنُوا الَّذِينَ يُقِيمُونَ الصَّلَاةَ وَيُؤْتُونَ الزَّكَاةَ وَهُمْ رَاكِعُونَ»، یعنی (ولى شما تنها خدا و پيامبر اوست و كسانى كه ايمان آوردهاند همان كسانى كه نماز برپا مىدارند و در حال ركوع زكات مىدهند)، یعنی خداوند ابتدا رفتار یهودیها را میگوید و سپس ما را به ولایت امیرالمؤمنین (ع) میبرد، امروز ما این را از همیشه بهتر میفهمیم، رفتار یهودیها را میبینیم و نقش ولی امر مسلمین را در نجات محرومان و مستضعفان تماشا و تحسین میکنیم و خدا را هم به خاطر همه این برکات سپاسگزاریم.