نماینده ولیفقیه در استان قزوین در جلسه هفتگی تفسیر قرآن کریم به بیان نوع لباسهای در قیامت پرداخت.
آیتالله عبدالکریم عابدینی در جلسه پنجاه و نهم تفسیر قرآن کریم (6 اسفند 1402) در تفسیر سوره انسان اظهار کرد: خدای متعال در آیه 21 سوره انسان فرموده است «عَالِيَهُمْ ثِيَابُ سُنْدُسٍ خُضْرٌ وَإِسْتَبْرَقٌ وَحُلُّوا أَسَاوِرَ مِنْ فِضَّةٍ وَسَقَاهُمْ رَبُّهُمْ شَرَابًا طَهُورًا»، یعنی (بهشتيان را جامههاى ابريشمى سبز و ديباى ستبر در بر است و پيرايه آنان دستبندهاى سيمين است و پروردگارشان بادهاى پاك به آنان مىنوشاند).
خدای متعال در این آیه میفرماید بهشتیان در بهشت جامه و لباس خاصی را میپوشند که برازنده اندام آنهاست، هم از نظر ظاهر، مهندسی، شکل و قیافه، هم از نظر جاذبههای بصری و رنگهای جذاب و هم از نظر کیفیت، نرم و ملایم بودن و سازش داشتن با بدن انسان، بنابراین این لباسها از هر حیثی ویژه هستند.
زمانی که صحبت از خوراک، میوهها و غذای بهشت، منزل و مکان بهشت میشود، ما تصور میکنیم منظور همین میوهها و غذاهای موجود در دنیاست، در حالی که نعمتهای بهشتی اصلاً با آن چیزهایی که ما در دنیا با آنها سروکار داریم، قابل قیاس نیست، بنابراین نعمتهای بهشتی برای ما قابل فهم نیستند اما برای اینکه به فهم ما نزدیک شوند خدای متعال آن نعمتهای عظیم را به همین مسائلی که در دنیا برای ما شناخته شده است تشبیه میکند.
در باب پوشش و لباس نیز در قرآن کریم واژههای متعددی به کار برده شده است، در آیه 21 سوره انسان واژههای «ثِيَابُ سُنْدُسٍ» در مورد لباس آمده است، در آیات دیگر نیز واژههایی همچون «خُمُر»، «جَلابیب»، «سَرابیل»، «قَمیص»، «کِسوه»، «عَبقری»، «بطائن»، «مُدثر» و «مُزمّل» آمده است.
در آیه 76 سوره الرحمن آمده است «مُتَّكِئِينَ عَلَى رَفْرَفٍ خُضْرٍ وَعَبْقَرِيٍّ حِسَانٍ»، یعنی (بر بالش سبز و فرش نيكو تكيه زدهاند)، در معنای «عبقری» در مجمعالبیان آمده منظور لباسهای نازک یا بالشهای مخملی است که نقش و نگار روی آنها قرار داده شده است، در این آیه لباس بهشتی تحت عنوان «عبقری» نام برده شده است.
در آیات 80 و 81 سوره نحل آمده است «وَاللَّهُ جَعَلَ لَكُمْ مِنْ بُيُوتِكُمْ سَكَنًا وَجَعَلَ لَكُمْ مِنْ جُلُودِ الْأَنْعَامِ بُيُوتًا تَسْتَخِفُّونَهَا يَوْمَ ظَعْنِكُمْ وَيَوْمَ إِقَامَتِكُمْ وَمِنْ أَصْوَافِهَا وَأَوْبَارِهَا وَأَشْعَارِهَا أَثَاثًا وَمَتَاعًا إِلَى حِينٍ، وَاللَّهُ جَعَلَ لَكُمْ مِمَّا خَلَقَ ظِلَالًا وَجَعَلَ لَكُمْ مِنَ الْجِبَالِ أَكْنَانًا وَجَعَلَ لَكُمْ سَرَابِيلَ تَقِيكُمُ الْحَرَّ وَسَرَابِيلَ تَقِيكُمْ بَأْسَكُمْ كَذَلِكَ يُتِمُّ نِعْمَتَهُ عَلَيْكُمْ لَعَلَّكُمْ تُسْلِمُونَ».
یعنی (و خدا برای سکونت دائم شما منزلهایتان را مقرر داشت و برای سکونت موقت سفر از پوست و موی چهارپایان خیمهها را برای شما قرار داد تا وقت حرکت و سکون سبک وزن و قابل انتقال باشد، و از پشم و کرک و موی آنها اثاثیه منزل مانند گلیم و نمد و قالی و متاع و اسباب زندگانی و لباسهای فاخر برای شما خلق فرمود که تا هنگامی معین از آن استفاده کنید، و خدای عالم برای شما سایبانها از آنچه آفریده از درختان و سقف و دیوار و کوهها مهیّا ساخت و از غارهای کوه پوشش و اتاقها برایتان قرار داد تا از سرما و گرما پناهی گیرید و نیز لباسی که شما را از گرمای آفتاب و سرمای زمستان بپوشاند خلق کرد و نیز برای آنکه در جنگ محفوظ مانید لباسی از آهن مقرّر گردانید. این چنین نعمتهای خود را بر شما تمام و کامل میکند تا مگر منعم را بشناسید و مطیع و تسلیم امر او باشید).
خدای متعال در این آیات میفرماید این خداست که برای شما منزلهایی که مسکن و مأوای شماست قرار داده است، یعنی اگر عقل آدمها رسیده که باید خانه داشته باشند و از غارنشینی تا خانههای مجلل قدم به قدم گام بردارند، این عقل، درایت و مهندسی را خدای متعال به انسان عنایت کرده است، در این 2 آیه هم مسکن و هم لباس و پوشش بیان شده است.
در آیات 30 و 31 سوره کهف نیز خداوند میفرماید «إِنَّ الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ إِنَّا لَا نُضِيعُ أَجْرَ مَنْ أَحْسَنَ عَمَلًا، أُولَئِكَ لَهُمْ جَنَّاتُ عَدْنٍ تَجْرِي مِنْ تَحْتِهِمُ الْأَنْهَارُ يُحَلَّوْنَ فِيهَا مِنْ أَسَاوِرَ مِنْ ذَهَبٍ وَيَلْبَسُونَ ثِيَابًا خُضْرًا مِنْ سُنْدُسٍ وَإِسْتَبْرَقٍ مُتَّكِئِينَ فِيهَا عَلَى الْأَرَائِكِ نِعْمَ الثَّوَابُ وَحَسُنَتْ مُرْتَفَقًا».
یعنی (مسلماً كساني كه ايمان آوردند و عمل صالح انجام دادند ما پاداش نيكوكاران را ضايع نخواهيم كرد، آنها كساني هستند كه بهشت جاودان از آنشان است، باغهائي از بهشت كه نهرها از زير درختان و قصرهايش جاري است، در آنجا با دستبندهائي از طلا آراستهاند، و لباسهاي فاخري به رنگ سبز از حرير نازك و ضخيم در بر ميكنند، در حالي كه بر تختها تكيه كردهاند، چه پاداش خوبي و چه جمع نيكوئي).
خدای متعال در این آیات میفرماید کسانی که ایمان آوردهاند و کارهای شایسته انجام میدهند، ما اجر و پاداش چنین کسانی که کار خوب و نیکو انجام میدهند را ضایع نمیکنیم، نزد خدا هیچ چیزی ضایع و گم نمیشود، برای کسانی که ایمان آوردهاند و کارهای خوب انجام میدهند بهشت برین در نظر گرفته شده که از زیر درختان آن نهرها جاری است، آنها مزین به زینتآلات هستند، لباسهایی را میپوشند که این لباسها سبز بوده و از سندس و استبرق هستند، یعنی لباسهایی که دارای جلوه و جلا هستند، آنها بر تختهای آنچنانی تکیه زدهاند، خداوند ثواب خوبی برای بندگان شایسته در نظر گرفته است.
خدای متعال در آیات 49 و 50 سوره ابراهیم میفرماید «وَتَرَى الْمُجْرِمِينَ يَوْمَئِذٍ مُقَرَّنِينَ فِي الْأَصْفَادِ، سَرَابِيلُهُمْ مِنْ قَطِرَانٍ وَتَغْشَى وُجُوهَهُمُ النَّارُ»، یعنی (و گناهكاران را در آن روز مىبينى كه با هم در زنجيرها بسته شدهاند، تنپوشهايشان از قطران است و چهرههايشان را آتش مىپوشاند).
گفته میشود لباسهای جهنمیان از موادی ساخته شده که آتشین است، این لباسها در بدن آنها ذوب میشود و اینها به وسیله لباسشان هم شکنجه میشوند، همان طور که بهشتیان به وسیله لباسشان مورد نعمت و برکات الهی قرار میگیرند، جهنمیان هم لباسهایشان وسیله عذاب آنهاست.
در آیه 112 سوره نحل نیز آمده است «وَضَرَبَ اللَّهُ مَثَلًا قَرْيَةً كَانَتْ آمِنَةً مُطْمَئِنَّةً يَأْتِيهَا رِزْقُهَا رَغَدًا مِنْ كُلِّ مَكَانٍ فَكَفَرَتْ بِأَنْعُمِ اللَّهِ فَأَذَاقَهَا اللَّهُ لِبَاسَ الْجُوعِ وَالْخَوْفِ بِمَا كَانُوا يَصْنَعُونَ»، یعنی (و خدا شهرى را مثل زده است كه امن و امان بود و روزيش از هر سو فراوان مىرسيد پس ساكنانش نعمتهاى خدا را ناسپاسى كردند و خدا هم به سزاى آنچه انجام مىدادند طعم گرسنگى و هراس را به مردم آن چشانيد).
خدا در این آیه یک روستا، محله و جامعهای را مثال میزند که همه نعمتها را بر آنها تمام کرده بود اما اینها به جای شکرگزاری نسبت به نعمتهای خدا، کفران نعمت کردند و قدر نعمتهای خدا را ندانستند، خدا به اینها لباس گرسنگی و ترس پوشاند، این خداست که میتواند گرسنگی را با اطعام برطرف کند و ترس و وحشت را هم با امنیت از بین ببرد.
امنیت غذایی مهم است که آدمها گرسنه نباشند، امنیت به معنای زندگی در محیط امن نیز بسیار اهمیت دارد که باید قدر آن را دانست، این مسئله آن قدر مهم است که حضرت ابراهیم (ع) همین که کعبه را بنا کرد، در گفتوگو با خدا برای تعیین چشمانداز آینده دعا کرد و گفت خدایا اینجا را شهری امن قرار بده.
بنابراین حضرت ابراهیم (ع) خواستهاش را با امنیت شروع میکند، همچنین مطابق این خواسته حضرت ابراهیم (ع) معلوم میشود شهرنشینی اهمیت دارد، قرآن میگوید آدمها باید دور هم باشند و با هم زندگی کنند، همه برنامههای دینی هم نشان از با هم بودن دارد، برای مثال مسجد، نماز جماعت، نماز جمعه، نماز عید فطر و عید قربان و دفاع از اجانب با استفاده از با هم بودن محقق میشود.
در روایات هم آمده است که بر شما باد اینکه بروید در شهرهای بزرگ زندگی کنید، این برنامه دین است، متفرق زندگی کردن برنامه دین نیست، لذا حضرت ابراهیم (ع) هم از خدا درخواست میکند که اینجا شهر شود، سپس اولین خواستهاش برای این شهر امنیت است، در مرحله بعدی نیز از خدا درخواست میکند به مردم آنجا رزق و روزی بدهد.
بنابراین اول شهر بودن و بعداً رزق و روزی مهم است، شاید اگر ما حلب، سوریه و ناامنیهایی که آمریکا و ایادی آنها در منطقه ایجاده کردهاند را ندیده بودیم نمیتوانستیم بفهمیم چطور امنیت از غذا مهمتر است اما اکنون با دیدن این ماجراها همه میفهمیم که امنیت از همه چیز مهمتر است.
وقتی ابراهیم (ع) این دعا را میکند سپس میفرماید خدایا به آنهایی که به خدا و روز قیامت ایمان دارند اینها را عطا کن، خداوند کلام ابراهیم (ع) را ارتقا و اعتلا میدهد و میگوید به کافران هم از قلیل میدهم، ممکن است این سؤال در ذهن ما پیش بیاید که منظور از قلیل چیست؟ منظور از قلیل همه دنیاست، همه دنیا قلیل هستند، خداوند میفرماید من به کافران قلیل میدهم اما کثیر نمیدهم.
حال ببینیم کثیر چیست؟ خدای متعال در آیه 269 سوره بقره میفرماید «يُؤْتِي الْحِكْمَةَ مَنْ يَشَاءُ وَمَنْ يُؤْتَ الْحِكْمَةَ فَقَدْ أُوتِيَ خَيْرًا كَثِيرًا وَمَا يَذَّكَّرُ إِلَّا أُولُو الْأَلْبَابِ»، یعنی (حکمت را به هر کس بخواهد میدهد، و آنکه به او حکمت داده شود، بیتردید او را خیر فراوانی دادهاند، و جز صاحبان خرد، کسی متذکّر نمیشود).
حکمت، قرآن، فاطمه (س) و فرزندان آن حضرت مصداق عظمت، کثرت و برکت هستند، در سوره کوثر نیز میبینیم که خداوند به پیامبر (ص) میفرماید ما به تو کوثر دادیم، بنابراین کثیر به کافران داده نمیشود، کثیر ویژه مؤمنین است.
خدای متعال درباره لباس در آیه 4 سوره مدثر فرموده است «وَثِيَابَكَ فَطَهِّر»، یعنی (و لباس خويشتن را پاك كن)، خداوند در این آیه میفرماید لباست را پاک کن، اگر این آیه را با توجه به معانی مختلف لباس در قرآن ببینیم، یعنی اینکه اگر زیر بار حکومت طاغوت بودید پوشش بالای سر شما پوششی آلوده است، باید آن را پاک کنید و زیر پرچم ولایت، دین، قرآن و اهل بیت (ع) قرار بگیرید، اگر زیر این پوشش و لباس قرار گرفتید لباس شما لباسی طاهر است، خودتان را پاک کنید و در خدمت فرهنگ قرآن و دین باشید.
خدای متعال در آیه 23 سوره حج فرموده است «إِنَّ اللَّهَ يُدْخِلُ الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ جَنَّاتٍ تَجْرِي مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ يُحَلَّوْنَ فِيهَا مِنْ أَسَاوِرَ مِنْ ذَهَبٍ وَلُؤْلُؤًا وَلِبَاسُهُمْ فِيهَا حَرِيرٌ»، یعنی (البته خداوند آنان را که ایمان آوردند و نیکوکار شدند همه را در بهشتهایی داخل گرداند که زیر درختانش نهرها جاری است و در آنجا طلا و مروارید بر دست زیور بندند و تن به جامه حریر بیارایند).
معلوم میشود این زینتآلاتی که آدمها در دنیا به آنها وابسته هستند، همینها در قیامت در اعلی مرتبه آن وجود دارد، آن قدر اعلی مرتبه که نمیتوانیم آنها را با زینتآلات دنیایی مقایسه کنیم، خداوند در این آیه نام میبرد که غیر از لباس، زینتآلات هم در اختیار بندگان بهشتی قرار داده میشود، لباس بهشتیان هم حریر است، مفسران در معنای حریر میگویند به پارچهای میگویند که بسیار نرم، جذاب، نازک و خوشرنگ است.
خداوند در آیات 51 تا 53 سوره دخان میفرماید «إِنَّ الْمُتَّقِينَ فِي مَقَامٍ أَمِينٍ، فِي جَنَّاتٍ وَعُيُونٍ، يَلْبَسُونَ مِنْ سُنْدُسٍ وَإِسْتَبْرَقٍ مُتَقَابِلِينَ»، یعنی (به راستى پرهيزگاران در جايگاهى آسودهاند، در بوستانها و كنار چشمه سارها،
پرنيان نازك و ديباى ستبر مىپوشند و برابر هم نشستهاند).
خداوند در این آیه میفرماید متقین در بهشت در جایگاه امنی قرار دارند، در میان باغها و چشمه سارها زندگی میکنند، لباسشان هم از سندس و استبرق است.
خدای متعال در آیه 187 سوره بقره زن و شوهر را برای همدیگر به عنوان لباس مطرح میکند، یعنی همان طور که لباس انسان را در نوعی از پوشش، امنیت و دیده نشدن عیوب و بدیها قرار میدهد، زن برای شوهر و شوهر برای زن نیز میتوانند این نقش را داشته باشند، خدای متعال در این آیه میفرماید «هُنَّ لِبَاسٌ لَكُمْ وَأَنْتُمْ لِبَاسٌ لَهُنَّ»، یعنی (آنان برای شما لباسند و شما برای آنان لباسید)، خداوند به هر دو طرف میگوید شما باید نسبت به هم زینت، آبرو، عزت و افتخار باشید.
خداوند در آیه 47 سوره فرقان فرموده است «وَهُوَ الَّذِي جَعَلَ لَكُمُ اللَّيْلَ لِبَاسًا وَالنَّوْمَ سُبَاتًا وَجَعَلَ النَّهَارَ نُشُورًا»، یعنی (و اوست كسى كه شب را براى شما پوششى قرار داد و خواب را مايه آرامشى و روز را زمان برخاستن شما گردانيد).
خدای متعال در این آیه و در برخی آیات دیگر نیز فرموده شب برای شما مانند لباس است، اگر شب و روز یکنواخت میشد چه اتفاقی میافتاد؟ اگر این گونه میشد دیگر زمین قابل سکونت نبود، اگر همیشه روز یا شب بود، زمین این استعداد سکونتی را نداشت، رشد، رویش، حیات و نشاط مدیون شرایط روز و شب است، این زمین دائم دور خودش میچرخد تا همه جای زمین در معرض نور خورشید قرار بگیرد، اگر گردش زمین به دور خودش نبود و خودش را معرض نور خورشید قرار نمیداد، اکنون حیاتی در زمین وجود نداشت و زمین قابل سکونت نبود.
خدای متعال در آیه 26 سوره اعراف میفرماید «يَا بَنِي آدَمَ قَدْ أَنْزَلْنَا عَلَيْكُمْ لِبَاسًا يُوَارِي سَوْآتِكُمْ وَرِيشًا وَلِبَاسُ التَّقْوَى ذَلِكَ خَيْرٌ ذَلِكَ مِنْ آيَاتِ اللَّهِ لَعَلَّهُمْ يَذَّكَّرُونَ»، یعنی (اى فرزندان آدم در حقيقت ما براى شما لباسى فرو فرستاديم كه عورتهاى شما را پوشيده مىدارد و براى شما زينتى است ولى بهترين جامه لباس تقوا است اين از نشانههاى قدرت خداست باشد كه متذكر شوند).
خدای متعال در آیه 14 سوره نحل میفرماید «وَهُوَ الَّذِي سَخَّرَ الْبَحْرَ لِتَأْكُلُوا مِنْهُ لَحْمًا طَرِيًّا وَتَسْتَخْرِجُوا مِنْهُ حِلْيَةً تَلْبَسُونَهَا وَتَرَى الْفُلْكَ مَوَاخِرَ فِيهِ وَلِتَبْتَغُوا مِنْ فَضْلِهِ وَلَعَلَّكُمْ تَشْكُرُونَ»، یعنی (و اوست كسى كه دريا را مسخر گردانيد تا از آن گوشت تازه بخوريد و پيرايهاى كه آن را مىپوشيد از آن بيرون آوريد و كشتيها را در آن شكافنده آب مىبينى و تا از فضل او بجوييد و باشد كه شما شكر گزاريد)، خداوند در پایان آیه 14 سوره نحل میفرماید همه اینها نعمت هستند و نعمت هم شکر لازم دارد.
آیه 80 و 81 سوره نحل هم مفصل درباره لباس، زیرساختهای لباس و مواد اولیه مانند پشم حیوانات و امثال آنها که میشود با نخ و مواد اولیه لباس را تهیه کرد، سخن میگوید.
در آیات 24 تا 27 سوره ابراهیم میفرماید «أَلَمْ تَرَ كَيْفَ ضَرَبَ اللَّهُ مَثَلًا كَلِمَةً طَيِّبَةً كَشَجَرَةٍ طَيِّبَةٍ أَصْلُهَا ثَابِتٌ وَفَرْعُهَا فِي السَّمَاءِ، تُؤْتِي أُكُلَهَا كُلَّ حِينٍ بِإِذْنِ رَبِّهَا وَيَضْرِبُ اللَّهُ الْأَمْثَالَ لِلنَّاسِ لَعَلَّهُمْ يَتَذَكَّرُونَ، وَمَثَلُ كَلِمَةٍ خَبِيثَةٍ كَشَجَرَةٍ خَبِيثَةٍ اجْتُثَّتْ مِنْ فَوْقِ الْأَرْضِ مَا لَهَا مِنْ قَرَارٍ، يُثَبِّتُ اللَّهُ الَّذِينَ آمَنُوا بِالْقَوْلِ الثَّابِتِ فِي الْحَيَاةِ الدُّنْيَا وَفِي الْآخِرَةِ وَيُضِلُّ اللَّهُ الظَّالِمِينَ وَيَفْعَلُ اللَّهُ مَا يَشَاءُ».
یعنی (آيا نديدى خدا چگونه مثل زده سخنى پاك كه مانند درختى پاك است كه ريشهاش استوار و شاخهاش در آسمان است، ميوهاش را هر دم به اذن پروردگارش مىدهد و خدا مثلها را براى مردم مىزند شايد كه آنان پند گيرند، و مثل سخنى ناپاك چون درختى ناپاك است كه از روى زمين كنده شده و قرارى ندارد، خدا كسانى را كه ايمان آوردهاند در زندگى دنيا و در آخرت با سخن استوار ثابت مىگرداند و ستمگران را بى راه مىگذارد و خدا هر چه بخواهد انجام مىدهد).
خداوند در این آیه میفرماید دیدهاید خدا چه خوب مثال میزند، درخت پاکی که ریشه آن ثابت است، یعنی از آنهایی نیست که هر روز تغییر کند و با سلیقهها متحول و متغیر شود، ریشه کلام خدا در همه ملتها، اقوام و همه مراحل سنی آدمها ثابت است، یعنی این گونه نیست که بگوییم به درد جوانها میخورد و به درد پیرها نمیخورد، برای زنها خوب است و برای مردها خوب نیست، بلکه برای هر قشری، هر کسی، هر جایی، هر قوم و هر ملتی ثابت است.
یکی از مبانی مهم که ریشه ثابت دارد، توحید و معرفت خدای متعال است، خداوند فرمود «الست بربکم»، همه گفتند بلی، هر بنی آدمی که در هر کجای دنیا زندگی میکند، خدا به او گفته آیا من پروردگار تو هستم؟ او هم گفته بلی هستی، این ریشه ثابت در فطرت انسان دارد.
در ادامه خداوند در آیات سوره ابراهیم میفرماید این درخت در هر زمانهای میوه خود را نشان میدهد، خدا این مثال را برای آدمها میگوید تا انسانها با این مثالها متذکر شوند.
آیتالله جوادی آملی فرمودند خداوند مثال میزند و به وسیله مثال انسان را عالم میکند، یعنی با مثال آدمها عالم میشوند، وقتی عالم شدند آیا به مقصد رسیدهاند؟ خیر، ممکن است عالم باشد اما جهلش او را نابود کند، باید از علمی که فایده ندارد به خدا پناه برد.
خدای متعال میفرماید وقتی به علم رسیدید به یقین میرسید، وقتی به یقین رسیدید، به ایمان یقینی میرسید، یعنی نسبت به خدای متعال یقین میکنید، کسی که عالم است ممکن است راجع به قیامت، خدا، قرآن، وحی، رسالت، ولایت، امامت همه چیز بداند و مقالات علمی بنویسد، اما به یقین نرسیده باشد، بنابراین یقین بسیار حائز اهمیت است، چه بسیار عالمانی که ایمان ندارند.
آیتالله جوادی آملی فرمود به وسیله مثال به علم میرسیم، به وسیله علم به ایمان میرسیم، علمی که به ایمان منتهی شود ارزش دارد و باید این گونه باشد.
همان طور که کلمه پاک و طیبه داریم، در مقابل آن کلمه خبیثه و ملعونه نیز داریم، این مثل درخت بیریشه است، این درخت بیریشه از روی زمین پیدا شده است و ریشه در فطرت انسان ندارد، مثل این ملل منحرفه، فرقههای ضاله و بهاییت، اینها بیریشه هستند، وقتی ریشه ندارند استقراری هم برای آنها نیست.
بنابراین خدای متعال نشان داد در عالمی که ما زندگی میکنیم، ممکن است کسانی باشند که زیر لباس و پوشش و زیر چتر فرقههای منحرفه و افکار جا بگیرند، کسانی هم هستند که خودشان را زیر سایه شجره طیبه قرار میدهند، آن کسی که زیر شجره طیبه قرار میگیرد یعنی تحت ولایت ائمه (ع) و آیات قرآنی زندگی میکند، این آدم باسعادت و عاقبت بخیر خواهد شد.
خدای متعال در ادامه آیه 21 سوره انسان میفرماید «وَسَقَاهُمْ رَبُّهُمْ شَرَابًا طَهُورًا»، یعنی (و پروردگارشان بادهاى پاك به آنان مىنوشاند)، به این معنا که خداوند در قیامت به بهشتیان شراب طهور مینوشاند.
در جلد 3 صفحه 666 تفسیر لطائفالاشارات این برداشت معنوی قابل توجه آمده است که شراب طهور ذاتاً پاک است، مثل این شرابهای آلوده دنیوی نیست که نجس هستند، عقل را زایل میکنند و انسان را به دیوانگی میکشانند اما شراب قیامت ذاتش پاک است و پاککننده است، یعنی اگر بدی، زشتی و کینهای در وجود آدم باشد، شراب قیامت آدم را پاک کرده و وجود انسان را شستوشو میدهد.
در ادامه آمده این مفسر گفته کسی که بهشت میرود نیازی به تطهیر ندارد، البته خدای متعال در آیه 47 سوره حجر میفرماید «وَنَزَعْنَا مَا فِي صُدُورِهِمْ مِنْ غِلٍّ إِخْوَانًا عَلَى سُرُرٍ مُتَقَابِلِين»، یعنی (و آنچه كينه و شائبههاى نفسانى در سينههاى آنان است بركنيم برادرانه بر تختهايى روبروى يكديگر نشستهاند).
خداوند در این آیه میفرماید ما وقتی میخواهیم آدم را به بهشت ببریم، از هر کینه، بدی و آلودگی پاک میکنیم، حال آیا قبل از رفتن به بهشت، خدا با این شراب آنها را پاک میکند؟ یا قبل از بهشت رفتن پاکشان میکند و در بهشت هم آن شراب را به آنها میدهد؟
در این تفسیر آمده وقتی خدا از شرابی که در زندگی امروز آدمها در دنیا نجس نام برده است، خبر داده همان شرابی که در دنیا نفرتانگیز است در قیامت پاک است، مبادا شراب قیامت را با شراب دنیوی مقایسه کنید، این شراب قابلیت مطهِر بودن دارد، این شراب آدمها را در بهشت از چه چیزی پاک میکند؟ مگر در بهشت آلودگی وجود دارد؟
در ادامه این تفسیر آمده این شراب در بهشت آدمها را از محبت میوههای بهشتی و محبت نعمتهای بهشت پاک میکند و از این پاک میکند که مبادا وقتی سرگرم بهشت میشوی خدا را نبینی، این شراب تو را پاک میکند که مبادا محبت محبوب حقیقی از جان تو فاصله بگیرد، این شراب تو را از هر کجی، انحراف و آلودگیهای این مدلی پاک میکند.
هر محبتی یک طور بوی شرک میدهد، قرار است ما فقط حب خدا داشته باشیم، آن موقع که همه وجودمان از محبت خدا پر شد، آن موقع بامعرفت، با محبت و موحد میشویم، حال اگر در وجود ما غیر از حب خدا محبت دیگری هم آمد، این شراب مطهِر هر محبتی غیر از محبت خدا را از آدم دور میکند و وجود انسان آکنده از حب خدا میشود.
در ادامه این تفسیر آمده در قیامت هیچ کس نسبت به دیگری کینه، کدورت، مکر، حیله، نیرنگ، بدبینی و سوءظن ندارد و همه اینها با آن شراب طهور بهشتی و قبل از آن، از وجود مؤمنین شستوشو داده میشود.
در صفحه 224 جلد 4 تفسیر بیانالسعاده هم این نکته آمده که بهشتیان از هر چیزی که به آنها نسبت داده میشود پاک میشوند، برای مثال از افعال، اوصاف و علقه به مال پاک میشوند، خدای کاری میکند غیر از محبت خودش هیچ چیزی در وجود این بنده نباشد، بنابراین این شراب بهشتی وسیله پاککننده معجزهآسایی است که هر انسانی به او نیازمند است.
در ادامه این تفسیر نیز آمده آن لذتی که بهشتیان از دیدارشان با خدا دارند و محبت نسبت به خدا که جانشان را فرا گرفته است، خالص است و هیچ محبت دیگری در کنار محبت خدا نیست، این شراب طوری بهشتیان را پاک میکند که هیچ آلودگی و هیچ دلبستگی به غیر خدا ندارند.
این آیات میخواهد به ما بگوید تلاش کنید در همین دنیا خودتان را پاک کنید، همین جا وابستگیها را کنار بگذرید و رشته محبت خدا را با خودتان مستحکم کنید، یعنی این گونه به پیشواز بهشت بروید و بهشت را به زندگی دنیا بیاورید، بنابراین از همین حالا که در فرصت زندگی دنیوی هستیم وظایف خود را به درستی انجام دهیم و خوب بندگی کنیم.
بزرگان ما معتقدند ما در دنیا هیچ لذت واقعی و ذاتی نداریم، شاید بگوییم ما غذا میخوریم، آب مینوشیم، میخوابیم، و چقدر انواع و اقسام این لذتها را داریم اما بزرگان میگویند اصولاً لذتهای دنیوی رفع الم هستند، لذت نیستند.
برای مثال موقعی که آدم از غذا خوردن لذت میبرد، موقعی است که خیلی گرسنه است، گرسنگی یک درد است، غذا درمان درد گرسنگی است، بنابراین غذا لذت ذاتی ندارد و رفع درد است، اگر غذا لذت ذاتی داشت شما وقتی سیر هستید هم باید از غذا خوردن لذت ببرید، در حالی که اگر آدم زیادتر از حد غذا بخورد، تبدیل به دل درد میشود، در مورد رفع تشنگی و خواب نیز همین طور است، لذتهای قیامت لذتهای ذاتی هستند، هر چقدر هم بهشتیان از نعمتهای بهشت و از خوراک آن استفاده میکنند لذتش را از دست نخواهد داد.